سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 خرداد 1404
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
26 ذو القعدة 1446
    Thursday 22 May 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طعم قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

      پنجشنبه ۱ خرداد

      كاكل زري

      شعری از

      محمد علی شیردل

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹ ۰۴:۳۲ شماره ثبت ۱۱۷۸
        بازدید : ۹۱۵   |    نظرات : ۲۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد علی شیردل

      هان اي شه لميده به تخت و سرير عشق  ،

       

       كاكل زري !

       

      من باغبان باغ توام ، مست بوي گل   

       

      كمتر فروش ناز و كرشمه ،  تو اي پري

       

      خورشيد آسمان زخجالت تبش گرفت  

       

      بنگر ،  حجاب  نور نموده است ، رو سري

       

      خورشيد عشق من

       

      روز و  شبم  تيره و تار همچو  بخت من   

       

      بازم بتاب چون تو طلوعي سراسري  

       

      چشمم به كورسوي توهم  به ِگل نشست 

       

      پاي زبان و نطق بيانم شكسته است

       

      ماندم چه خوانمت ،  كه تو از حور بهتري !!!!!

       

      با لشكر مسلح اندام دلربا ،

       

       در كارزار عشق  ، قيامت بپا كني   

       

      تو پهلوان نامي تسخير قلب من ،

       

       تو فاتح  ديده ، علمدار دلبَري 

       

      دژبان و قلعه بان دل من سقوط كرد  

       

      لشكر نياز نيست، ايا شاه حوريان  .

       

      با يك خم كمان دو ابروي آتشين ،

       

       از من كه هيچ ،  از همه عالم تو دل بَري .

       

      من دزدكي به خلوت خواب تو آمدم  ،

       

       آيا تو از كوچه ذهنم نمي گذري  ؟

       

      بيمار يك تبسم و ناز نگاهتم ،

       

      من از سبوي لعل تو درمان همي شوم

       

       آخر حكيم نسخه من را چنين نوشت.

       

       رحمي ،  مخوان نسخه دردم تو سَرسَري .

       

      اي شاه حوريان به رعيت تبسمي

       

       دارد وادع  با نفس خويش مي كند

       

      در واپسين جرعه جام حيات من

       

      اي شاه حوريان

       

      كاكل زري  ، بگو

       

      بازم مرا به خلوت باغت  نمي بَري ؟؟؟؟؟؟؟؟  

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      سجاد کرد (کرد)

      ،

      حسین توسطی (حس تو)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1