دوشنبه ۱۷ بهمن
|
دفاتر شعر محمد مهدی لطیفی سید آبادی (مهتاب)
آخرین اشعار ناب محمد مهدی لطیفی سید آبادی (مهتاب)
|
تو که از جنس زمستان بودی
پس چرا رعد زدی بر پسر تابستان؟
خواب آرام مرا کشتی ، باز
طلبت گشته دل تابستان؟
من شکایت دارم ، ناله دارم
اشک نم نم دارم
چه کسی میفهمد؟
حال ابری مرا ، وسط تابستان
چهار فصل دل من ابری است
میوه های دل من گندیده
نیست انگار کسی مشتری این حالم
دل فروشی زده ام
مشتری نیست کسی؟ که دلم بخرد
دل غمگین مرا ، بعد این تابستان
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استادبانوی بزرگوار استفاده بردیم سپاس 🌺🌷 | |
|
بسیار سپاس گذارم ازتون خانم عجم حتماً در کسوت شاگردی زین پس نکات ارزندتون رو جامعه عمل می پوشم خیلی خیلی خیلی منونم از لطف و مهربانی تون 🙏🌼 | |
|
درود بر استاد گلواژه های عشق بانو عجم عزیزم مثل همیشه بهرمند شدم  ❤ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
شعرزیبایی است
خیلی خوب شروعش کرده اید زبان شعرساده وروان وامروزی است عنصر خیال وعاطفه هم درشعرتان هست
دربنداول آرایه ی تضاد برزیبایی شروع کار افزوده زمستان وتابستان تضادی قشنگی ایجاد کرده اند
دلفروشی زده ام جمله ی شاعرانه ی قشنگی بود
اما ضعفهایی هم دارد ....
طلبت گشته دل تابستان جمله ای است نامفهوم ومن به عنوان مخاطب معنی اش رانفهمیدم
ضعف تالیف دارد وهمچنین
دلم بخرد درست نیست باید بگویید دلم را بخرد
واژه ی مشتری هم یکبارآوردنش کافی است سعی کنید تاجاییکه می توانید کلمات تکراری درشعرتان نیاورید
تکرارکلمه ی تابستان هم که خیلی زیادتوی ذوق می زند
دریک شعرکوتاه این حجم تکرارواژه اززیبایی شعرمی کاهد
البته جسارتم راخواهید بخشید
مشخصه استعداد کلاسیک سرایی دارید واین مشکلات کوچک هم باکمی تلاش ودقت بیشتر درست می شود
موفق باشید