يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر زهرا حکیمی بافقی (الههی احساس)
آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الههی احساس)
|
۱
سپید کوتاه:
مینوازد احساسِ پریشانم،
شهرآشوبِ عاشقی را،
با تار و پودِ دل؛
تا که شاید،
چنگِ آرامش زند،
بر تار تارِ مویت،
در بسترِ پریشانی!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب گلهای سپید دشت احساس)
***
۲
نیمایی کوتاه:
پُر از مهری؛
و شهرآشوبِ گُلچِهری؛
که با بحرِ دلت، هر دم،
سرودی مِهر را بهرم؛
و بهره، دادهای من را،
از امواجِ دلِ دریا؛
از احساسِ سروری سرخ و پابرجا؛
از آشوبِ دلِ صد پارهی شیدا...
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
|
|
نقدها و نظرات
|
«از آشوبِ دلِ صد پارهی شیدا»
سپاس از شهرآشوب نگاه نافذ شما عزیز دل🙏❤️🙏
| |
|
چه تماشایی بود!
اوج ِ پرواز ِ نگاهم
از پهنای پنجرهی احساس
به سوی خیالِ طوفانی
✍ شاهزاده خانوم | |
|
گنجایشِ وجودم ظرفی ست نیمه خالی نیمی نشسته با عشق نیمی به بی خیالی
شعری ست در خیالم با مصرعی گُسسته این سو امید داده آن سو گرفته حالی
✍ محمدرضا خوشرو (مریخ)
| |
|
تیرگی روزگار تورمی
بلندتر از شبهای یلدایی
در پناه روزهای کوتاه
و چرت و تاریک خوابگزارها
برای حراج مردم
خوابهای دراز میبافد
✍ عباسعلی استکی (چشمه)
| |
|
بند بندِ دلم از خاطره ها بُر خورده کوچه در کوچه پُر از حادثه ی دیوار است
ذهن در باور خود تاوَلَکی سر به هوا هر چه آمد به سرش از دهنِ خودکار است
✍ سید هادی محمدی
| |
|
«پُر از مهری»
سپاس از مهرتان فرهیختهی بسیار دانا و ارجمند سایت شعر ناب🙏🌸🙏 | |
|
در اتاقِ آیینه ، آه! بی نهایت بار در خودم شدم تکثیر ، در خودم شدم تکرار
مات مانده چشمانم ، در میانِ این «من» ها جز تحیّرم عکسی ، نیست بر در و دیوار
✍ حسین احسانیفر (منتظر لنگرودی)
| |
|
«و شهرآشوبِ گُلچِهری»
سپاس از مهربانی وافر شما عزیز نازنینم 🙏❤️🙏 | |
|
هر کس که نگاهش به تو افتاد،علی دید هم ظاهر و هم باطن تو حیدر کرار
در علقمه لب تشنه نگاهت به برادر در لشکر عُشاق شدی سَرور و سردار
✍ تکتم حسینزاده
| |
|
«که با بحرِ دلت، هر دم»
سپاس از قاموس واژگان نابتان بزرگوار 🙏🌸🙏
| |
|
هنوز
یک سیب
به من
بدهکار است
درخت ممنوعه
✍ سعید صادقی (بیدل) | |
|
«سرودی مِهر را بهرم»
سپاس از مهر همواره جاری در کلامتان فرهیختهی محترم 🙏🌸🙏
| |
|
عشق برای رسوایی کافی نیست برای آفتاب همه چیزم را رسوا خواهم کرد
✍ مسعود آزادبخت
| |
|
«و بهره، دادهای من را»
سپاس از بهرهای که بردم از عطر حضور مهرانگیز و ارزشمند شما هنرمند خوب سرزمینم 🙏🌸🙏
| |
|
آینه ها دروغگویند
دمَ پنجره گرم
هرموقع که می ایستم جلو شیشه
برای شمردن موهای سفید
پنجره می فهمد که دلتنگم
✍ رحیم فخوری
| |
|
«از امواجِ رگِ دریا»
سپاس از صفای دریای وجودتان فرهیختهی بزرگوار 🙏🌸🙏
| |
|
آهِ رنجور تراود به قلم؛ همسفران
بیشه خشکید و درختی که نخواندست کتاب
✍ محمد گلی ایوری
| |
|
«از احساسِ سروری سرخ و پابرجا»
سپاس از حسّ مسرّتبخش نسیم مهر حضور شما ادیب ارجمند🙏🌸🙏
| |
|
هرکه در عالم شود مشهور عشق
هم شود مخمور هم مقهور عشق
✍ غلامرضا محمدقلیزاده (فاکر اردبیلی)
| |
|
آخ که این روزها
صدای اتو کشیده و
آرامشِ چسبیده به لباست
مثل کشیدنِ گچ روی تخته سیاه ست
چرا ۱+۵ بار ماشه را میچکانی
چرا چهار ضلعی قاتل میشود
لعنت به انگشت شصت
که تو را زنده میکند!
✍ امیرحسین علامیان (اعتراض)
| |
|
تو با منی غريبه به هنگامِ همدلی
من منتظر كه گم نكنی راهِ خانه را
✍ طلعت خیاط پیشه (طلای کرمانی) | |
|
بیایید با دریای عشق آرام باشیم!
✍ جواد کاظمی نیک
| |
|
ممنونم بابت توجه ارزشمند تان 🌺🌺🌺 | |
|
ای عشق محترم؛ ای حرمت حرم! تابنده تا ابد لطفا مرا ببخش
✍ علی نظری سرمازه
| |
|
کودکی در کنار خیابان می لرزد...
از گرسنگی ست یا ترس؛ نمی دانم
مردی هم به بهانه ی دست های خالیش
وطن می فروشد...
✍ زهره دهقانی (شادی)
| |
|
لازم شده دور سرت اسپند بگیرم وقتی که تو در معرض صد دیده ی شوری ارزنده ترین وصف تو این است که هر جا بر پیر و جوان خرد و کلان سنگ صبوری #ایمان_اسماعیلی_راجی سلام جناب راجی ارجمند شاعر غزلهای دلانگیز خوش آمدید به خوانش شاعرانههایم بزرگوار | |
|
در باطنِ من، تویی ظاهر ای عشق
✍ علیآقا اخوان ملایری | |
|
اولین بار با نگاهش مرا کشت آخرین بار با رفتنش و عشق یعنی مرده ای که باز هم برایت میمیرد
✍ جبار فتاحی رستا | |
|
بیفشان مرهمی یارب به چشم اشکبار ما
✍ قربانعلی فتحی (تختی) | |
|
قرارمان پاییز
به زیر غفلت باران
رها از هجمهی توفان
کمی زردیم 🍁
کمی سرد و کمی دردیم 🍁
به سرخی باز میرقصیم 🍁
به وقت رویش انسان
✍ نیره صدری | |
|
دوباره بهار،
طراوت از چشم های تو خواهد گرفت
دوباره قاصدکِ موعد غروب
دستهایت را بر سرش چتر خواهد کرد
دوباره نسیمِ رویای محال
هزاران پر قاصدک خواهد آورد
✍ محمد کریمی (پویا) | |
|
گر روز واپسین «حسینم» نظر کند در لحظه گذار آتش حذر کند این مرد کم ثمر با پای نیمه جان از پل گذر کند از پل گذر کند ✍ شاهین زراعتی رضایی (آرمان) | |
|
شده ام خرابِ رویت نظری به سوی ماکن بنشسته ام به کویت گذری به کوی ماکن
به خیالِ من درآیی به شبم مثالِ رویا بگشای زلفِ شب رابزَکی به موی ماکن
✍ یونسی یونس | |
|
هر کوششی در راهِ کج حاصل ندارد جز اَسَف گویی که در کوهِ نَمَک گردی به دنبال صدف
مقصد برای راهِ کَژ بیراهه باشد تا اَبَد یک بارِ کج با صد ثَنا هرگز نمی یاید هدف
✍ علیرضا شفیعی | |
|
داری سکوت سرد مرا می تراشی و با هر تراشه باز ، زبان باز می کنی رد می شود نگاه تو از جیغ اره تا در انحنای چشم من اعجاز می کنی
✍ بتول رجایی علیشاهدانی (آفاق) | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
هر دو اثر زیبا و فاخر
موفقتر باشید بااانوی من..