سود حاصل نشـد و من به ضرر ؛ مشکـوکم
عـمـر بـیـهـوده بـگـردیـده هـدر ؛ مـشکـوکم
ساقـه از ریشه جدا گشت و درخت افتادش
نه به آن تـیغـه و بـر دستـه تبـر ؛ مشکـوکم
بـاب شَـر بـود و نـدارد بـرکت شـکی نیست
آنـکـه نـامیـده بـر او نـام بـشـر ؛ مـشکـوکم
روده بـرهـم بـخـورد ، مـعـده بـهم میـریـزد
نشـت دارد به گـمان خـون جگر ؛ مـشکوکم
واسـطه موجـب قـربانی بـرگ شد ، اینـک :
بـیـن نیـلـوفــر و مـرداب دگـر ؛ مـشکـوکـم
سپـر غـیبـی کـجـا بـود و بـلا میبـاریـد ؟!
بیتعارف ؛ پسازاینمن به سپر ؛ مشکوکم
ظلم بر تختنشست ، جبر سپهسالار گشت
من بر این قاعـده ، از زیر و زِبَـر ؛ مشکوکم
مـوش بر گربـه دهـد چون خدمات رایـگان
بر سکوت سگ و تـحمیـل اثـر ؛ مـشکـوکم
وای بـر جـهـل پـرسـتـی کـه نـمیانـدیـشـد
برده در وهـم و خـیالات بِـسـر ؛ مـشکـوکم
عصر هوشمند و رسانه است ولی بسیاری:
گیر و خفتنـد چو در عهد قَجَـر ؛ مشـکوکم
آنچه گفتم ، همه از مـصلحتاندیـشی بود
ورنه آنکسکه ز گوشکرده بِدَر ؛ مشکوکم
مشکوک
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۲۶_۹_۱۴۰۱
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
به شعر ناب خوش برگشتید
سروده زیبا و مبین مشکلات جامعه را هدیه آوردید
موفق باشید