دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر علی نظری سرمازه
آخرین اشعار ناب علی نظری سرمازه
|
به نام خدا
...جعل نادانی...
خودی با نعل شیطانی به جان جانم افتاده
به جرم جعل ِ نادانی به جان جانم افتاده
نگاه دائماً مستم ، دلم را برده از دستم
دلی که غیر انسانی به جان جانم افتاده
پس از برف پشیمانی که بر سر داده جولانی
کمی کپسول ویرانی به جان جانم افتاده
نه از عصر قدیم استم نه از عصر جدید امّا
«چه بینابین ِ حیرانی» به جان جانم افتاده
از آن روزی که فهمیدم تورم زا تر از فقرم
کسی با حال روحانی به جان جانم افتاده
کلکسیونی از پینه ، جبینم را جُزامی کرد
عبادت بسکه پنهانی به جان جانم افتاده !
محقق گشته با کارم چنان احقاق باطل که
خدای عرش اعیانی به جان جانم افتاده
خدایا ! عدلتان را من ، نمی فهمم از این بابت
بلاهای فراوانی به جان جانم افتاده
پدر ، مادر ، زن و فرزند و فامیلم ! همه خوبند
خدا ! شکرت ، چه خوبانی به جان جانم افتاده
خبر آمد فلانی در فلان جا می دهد نذری
شکم قبل از پشیمانی به جان جانم افتاده
ژن خوب اختلاس و رانت و آقا زاده ای زیرک
«چه بد ترکیبْ حیوانی» به جان جانم افتاده
ریا کاری ، رُبا خواری ، نشان مردم آزاری
خداوندا ! چه ایمانی به جان جانم افتاده
شبیه جام بی باده ، پُرم از ماضی ساده
چه افعال پریشانی به جان جانم افتاده
تنم ناراضی است از من ولی من راضیم از او
چه«مهر ِ آذر آبانی»به جان جانم افتاده
علی نظری سرمازه
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر عزیزیان عزیز چه کنم مهردادجان!؟ این همه بهمون می اندازند به وزنمون نمی آید این هم روش خاصیت انداختن همینه... | |
|
ممنونم جناب استکی چشمه ی همیشه جوشان... | |
|
سپاس بیکران لطف دارید بزرگوار | |
|
ممنونم خانم عباسی سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود 🌺🌺🌺
صرفا ردیف در وزن نمیگنجد
انداختم مساله ایجاد کرده است🙏