باز هم دردای ما درد حقیقی
کیست تا معنا کند رنج عمیقی ؟
باخبر ،
خاموش نشستند هیچ حرفی نیست ...
انگار
خون می ریزد ،
چه آرام مدعیان طلبکار !
کوست انصاف (زمینی)
تا بسوزد ،
عمر چند سال !
طفل بودش ای عقیم فکرهای اغفال
باز هم اثبات این شانتاژ ابتر
نیست ،
کو حقی بگوید با بلندگوهای بمتر؟
شاهدی شاه چراغ ،
این سرخ که ریخت خون خداست
باز هم انکار کنید اینجا که مرز نینواست
~~~~~~~~
سرم ، جونم دلم مردانه درد
کسی داند که شیطان جنس مرد
خدایا این جهاندر دست مرگ؟
بشر با این خصومت قوم عاد !
~~~~~~~~
همی گویم بدین همزاد موساد
بریزید خون مان شادی کنید حاد
بدانید شاخه را گربشکند باد
بروید چون قطور این تنه زاد
~~~
آروین آبانماه
پ، ن
جهان با سوادی یک نماد
تفاوت آدمی تنها نژاد !
در این دنیای خاکی حق گشاد
منافع در بشر نقش جلاد
~~~
نمی دانم جنس شأن از سنگ ست .....
.............................شاید آهن
این دمو «دروغ» کراسی ساخت...
........... سازه در لندن
بسیار زیبا و دلنشین بود
مبین مشکلات جامعه