شهید داعشی بودم
همانجایی که دلها می تراشیدند
چه موهایی
نگاه ها خشک بود و حس تلفیقی
که صورت را مرتب ،
وای
سیرت بود و حیرت
برتر از دیروز القابی
در این شامات ناجوری
ز احوالات ما دورید!
نمی بینید
یزید با معاویه سورند
و گیس ایزدی بُورَند
عجب بویی
چه همخویی
میان گاو و خر سازش
لگد وقتی
علوفه، جو
یکی از سهم خود آیِشت
چه معکوس سازد این مهندس
حکومت انقلاب از جنس رُو تُوشِش
چه مقبول است حضور سایشی تابش
به رنگ پان عرب داعش
یکی نرم است یکی سخت است
یکی غرب است یکی شرق است
طرف ماضی
شرف قاضی
که می داند از این ناشی
شغال افکار ِ سگ تازی
سیاست می کند راضی
که تا باشد از این بازی
بروی منبر از کاشی
ز قدرت می پزد لاشی
عجب خویی
عجب رویی
قطار بستند هزاران شیخ
کنار بحر فارسی نی
به ساز تمبک و سُرنی
به شمشیر ،رقص و لب هی هی
و می خوانند
سرود مَی
هوس کردن
عوض کردن
به اسم شرع
ابو میلی
عدو خیلی
در این شامات ناجوری
چه اسمت هست؟
ابو ریلی!
ابو لیلی!
ایزدی :گروهی از کردها که در امتداد مرز عراق و سوریه ساکن هستند و در غائله داعش هزاران زن از همین طایفه بوسیله داعش فروخته شد
روتوش : اصطلاحی غیر فارسی در عکاسی که برای محو یا پوشاندن عیب و ایراد استفاده می شود
سور : مهمانی جشن ، شادی
مهندسی معکوس : عامل تغییر که در بسیاری از علوم ره چند ساله را به شبه پیود
آیشت : قسمتی از زمین که هرساله شخم می زنند و بذر می پاشند یا نمی ریزند
بحر فارسی : خلیج فارس
جدیدا تعدادی از شاهزادهای سعودی و قطری و سایرین خودشان را به سوریه رساندند و در هتل های آنجا ساکن شدند تا مسائل را از نزدیک پیگیری و تجزیه و تحلیل کنند
ترکیه که کبکش خروس می خواند و جای بحثش نیست
وآمریکا یها هم که برای سر دسته ی تحریر شام جایزه ی چند میلیون دلار وعده داده بودند و می گفتند که هر کسی از او اطلاعاتی بدست شان دهد جایزه اش می دهند مثل اینکه دیپلماتهای وزارت امور خارجه آمریکاچند روز پیش در دمشق با او ملاقات کردند و گویاجایزه را به خود او دادند و خبر جایزه را از روی( کارتابل) وزارت امور خارجه شان حذف کردند
آنهم به یک شرط، با ما باش و به ایران نه
نتیجه : به هیچ کس نمی شود اعتماد کرد (سیاست) داخل پرانتز
حتی به چشمانم ؟
دغدغه مند قلم زدید بزرگوار