سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        به کجا نمیدانم؟!

        شعری از

        داریوش پورافشار

        از دفتر انسوی دیروز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۰:۴۸ شماره ثبت ۱۱۴۳۰۹
          بازدید : ۲۳۲   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        «»«»»««»«»»«««»«««»
        باد میپیچَد،،، دود میشود، دور از لَب هایم،
        در یک آن،، به تنهایی پناه میبَرم
        در جاده های خیس شده از شُر شُرِ باران،
        با سوزِ پاییزی کاپشِنم را می‌بَندَم
        سایه ی چَتر را،،
         به روی بَندِ کفشهاییم می اَندازَم
        و 
        می‌بَندم کوله بارم را،،،،
         
        به کجا؟!
        نمیدانم
        پی چه چیزی؟!
        نمیدانم
        هَدف؟!
        نِمیدانم،،
         
        فَقط
        انگار،، دنبالِ دود،، که،،چراغ نور میزَند،
         راه افتاده ام
        و
         دارَم دور میشَوم
        از این نُقطه ی بارانی،،،،،
         
        داریوش افشار ✍️
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۷
        یکی از بهترین‌هایی بود که از شما خواندم خندانک خندانک
        آفرین
        آفرین
        عالی بود و حس و حال نوشته کاملا درک شد خندانک 🍁
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۱۵
        سلام و عرض ادب داریوش جان پور افشار
        گاهی هیچ پناهی بهتر از تنهایی نیست. خندانک
        دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱ ۰۰:۰۵
        لحظه لحظه ی فضا را درک و تصور کردم
        باید رفت
        زودتر از عصرهای آخر پاییز
        و در خواب زمستانی اهالی زمین
        به تنهایی بیدار ماند
        من ایمان دارم
        که نور خواهد آمد خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5