غم مخور!

وضعِ فعلی می‌رسد روزی به پایان، غم مخور
می‌روی همراهِ یارت زیرِ باران، غم مخور!

عاقبت فصلِ زمستان هم فراری می‌شود
می‌رسد دورانِ سرما هم به پایان، غم مخور!

گل اگر چندیست از طوفانِ غم پژمرده است
رقصِ آن را باز می‌بینی به گلدان، غم مخور!

روزهای خوب و سرشار از صفا خواهد رسید
می‌شود باغِ دلِ مردم گلستان، غم مخور!

مثلِ بسیاری تو هم، در خانه زندانی شدی؟
هست شلوارک به پایت جای تنبان؟ غم مخور!

مثلِ دیگر شهرها، این روزهای سخت اگر
شهرِ آشوب است خاش و رشت و تهران، غم مخور!

غصّهء ماشین نداری، تا نداری! می‌شود
قسمتت روزی نشستن پشتِ فرمان، غم مخور!

با سمندِ سال، یا یک خودروی اهلِ "پکن"
می‌دهی ویراژ چون قو در خیابان، غم مخور!

کافه و قلیان‌سرایی هم اگر که، باز نیست
چند وقتی بر جگر بگذار دندان، غم مخور!

چون خودم یک بسته تنباکو برایت می‌خرم،
تا کنی بر پا بساطِ چای و قلیان، غم مخور!

الکلِ طبّی نخور زیرا که کورَت می کند!
اصلِ اصلش هست در دکّانِ وارطان، غم مخور!

سوز و سرمای گرانی، استخوان‌سوز است اگر
می‌خری یک روز هم، اجناسِ ارزان، غم مخور!

با قناعت حمله‌ور شو بر گرانی، جانِ من!
خرج اگر فیل است و دخلت مثلِ فنجان، غم مخور!

ما اگر زیرِ تورّم، ده شکم زاییده‌ایم
پولِ کشور می‌شود تقدیمِ "خوبان"، غم مخور!

یا اگر از جیبِ ما، در جای دیگر می‌شود
بخش یا ده‌کوره‌ای یک روزه استان، غم مخور!

یا به دستِ عدّه‌ای فردِ زمین خوارِ پلشت
کلِّ جنگل‌های کشور شد بیابان، غم مخور!

قفلِ مشکل‌های کشور، گر چه دستِ دیگریست
باز خواهد شد به دستِ مِهرِ یزدان، غم مخور!

در جهانی که به یک ویروس حالش این شده
شادمانی پیشه کن، تا حدّ ِ امکان، غم مخور!

آن‌که در حقّ کسی پیوسته نامردی کند
سخت خواهد داد پس، یک روز تاوان، غم مخور!

پس بیا و بی‌خیالِ این همه سختی بشو
چون به پایان می‌رسد یک روز بحران، غم مخور!

چرت و پرتی بافتم از فرطِ بیکاری ولی
بر همه این‌ها که گفتم، دارم ایمان، غم مخور!

#محمدعلی_سلیمانی_مقدم
😁😁😁😁

پ.ن
خلاصه و ویرایش شدهء قصیدهء #طنزیمی که ۰۷-۰۱-۱۳۹۸ در روزهای #کرونایی سرودم.
🙏🌷🙏