جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر میلاد غریبی زاده
آخرین اشعار ناب میلاد غریبی زاده
|
راه رفتن در شب
تاریکی دوست صمیمی
درخشش مکان های دور
خود توخالی تغذیه در وزش باد
هلال ماه
درخت بلوط
زیرش نشستم و گریستم
شاید رودخانه تصرف کند
شاید ستاره ها قورت بدهند
غمم را
هوا همان بو را نمی دهد
زندگی فقط یک توهم بود
اعتقاد مطلق
به داخل جنگل فرار کردم
از شر غم ها
همچو بچه گربه ای
چمن خیس بود
بدنم رطوبتش را حس کرد
با لرز دراز کشیدم
حس غریب اهل جایی نبودن
یکی با طبیعت زیر آن درخت بلند
لحظه ها در گذر مثل ابرها
آسمان, سفید, تاریکی خورشید, باران, رعد و برق...
شاید برگی بیفتد, یا کل درخت
گیج و مبهوتم
در چنین بخت و اقبالی
سیاهی آسمان برایم لالایی خواند
زمین زخم هایمرا بوسید
خوابم برد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.