گَلدیم گِئنه بو خسته کونولنَن سنی گَزدیم
هاردان هارا آختاردی اورک آغلادی گوزلر
یولّاردابوتون قالمیش اوخاطیر منه باخدی
سنسیزلیگه طاقتسیز اورک یار یاری گوزلر
سن نَنده خبر یوخ بو گِئنیش دونیادا گویا
دونیام دارالیر تاردی ندن ؛ باغلیدی گوزلر
حیسّ ایلیگیرم سَنده گزیرسن یاری منتک
من یاریاری سن یارکیمی گزدیر کیمی گوزلر
کچمیش گونه حسرتدَاورک قاندی گوزوم یاش
هر گون اوخورام کچمیشه لای؛ یولدادی گوزلر
سننَن گونومی بالتَکی دادمیشدیم اَزلدن
هر داد دیلیمه گلدی زهر دیل دادی گوزلر
گل بیربو گئزن خستییَه باخ گور،نه قوجالمیش
یولّاردا ائیتن گون أو کچن خوش یادی گوزلر
آز آغلا گوزوم دای سنی بیر یاده سالان یوخ
هر کس أوشیرین عشقینی ساخلاراونی گوزلر
شعر ...روح اله سلیمی....
ترجمه:
باز آمدم و با قلبی رنجور خسته از کجا تا کجاها با چشمانی پر اشک دنبال تو گشتم،،
تمام خاطراتی که در این خیابونااز ما مانده بود به تماشای من نشسته بودند قلبم بدون تو طاقت نیاورد چرا که هر یاری انتظار یار را می کشد
تو این دنیای به این بزرگی انگار هیچ خبری از تو نیست وتمام دنیای من تنگ و تارگشته و چشمانم بسته و تاریک، ،
احساس می کنم تو نیز همچون من دنبال یارت میگردی، من دنبال یارم یار دنبال یارش، یارش دنبال چه کسی و منتظر چه کسی است
در حسرت روزهای گذشته قلبم پر خون و چشمانم پر اشک است و هرروز چشم به راه دوخته و به یاد روزهای گذشته لالایی غم میخوانم،،
با تو و در کنار تو از همان اول لذت روزهای خوش چون عسل را چشیده ام، بعد از آن هر مزه ای بر دلم چون زهری است و دلم فقط به دنبال همان خوشی هاست
بیا و این خسته راببین که چگونه جستجویت پیرش کرده، جستجوی تمام روزهای خوشی که در این راه ها گم کرده و یاد و خاطره اش را انتظار میکشم،،
کم گریه کن ای چشم های من چرا که دیگر هیچ کسی تورا به یاد نمی اورد و هر کسی که عشق شیرین را دارد مواظبش نیز هست
تقدیم دوستان عزبز🌹🌹
بسیار زیبا و سرشار از احساس بود