پرسه

با سلام بر اهالی شعر ناب
و مهرداد عزیزیان عزیز و دوست داشتنی


بی اغراق یکی از افتخارات بنده در مدتِ حضورم در سایتِ وزینِ شعر ناب، آشنایی با جناب عزیزیان است، یادم می اید که در ابتدای ورود ایشان و انتشار اشعارشان یکی از منتقدتان سرسخت زبان کهن ایشان در شعر بودم و خوب هم یادم است که از همان ابتدا چه صبورانه و ادیبانه پاسخگوی بنده و دیگران بودند و اما تمام ماجرای ما و جناب عزیزیان آن اشعار و نقد ها نبود، مهرداد عزیزیان جدای از شاعر دلسوز و مهربان بودن به جرات یکی از نوابغ شعر امروز است کمتر میتوان نمونه اش را دید، این حجم از اشعار کم نقض و کامل و با کیفیت و حرفه ای و با کلاس بالای فنی محتوایی و وزنی آنهم که به گفته خودشان سال های زیادی هم نیست که به شعر روی اورده اند شگفت اور است،
سایت باید به حضور چنین هنرمندانی افتخار کند کاربران و شاعران جوان باید از حضور این عزیزان نهایت استفاده را ببرند.
چند وقت پیش که شعری نوشته بودم و بنا به دلایلی به منتقدان و صاحب نظران سایت دسترسی نداشتم، روی آوردم به یکی از منتقدان بنام و معروف تا نظری در مورد شعر بنده بدهند شاید باور نکنید بیش از دو سه هفته طول کشید ایشان جواب بنده را بدهند و شعرم را نقد کنند ان هم در حد سه خط خلاصه و ناکافی.
پس پیشنهادم این است که حضور هنرمندان خوش اخلاق و با ثبات و با دانش چون جناب عزیزیان را ارج نهیم و تا زمانی که هستند از دانش انها استفاده کنیم قدرشان را بدانیم.

و اما شعری که امروز از جناب عزیزیان خواندم مرا بران داشت چند خطی روده درازی کنم انصافا این شعر یکی از زیباترین اشعار ایشان است تصویر های فوق العاده زیبا، انسجام معنایی هم بصورت عمودی و هم انسجام افقی خیره کننده است نه تنها در این شعر بلکه در اکثر اشعار جناب عزیزیان نکته بارز قلم ایشان است

فریاد، صبح پر زدنت شب نمی شود
آشفته ذهن خانه مرتب نمیشود
باید به پرسه های خیابان پناه برد
اینگونه چشم کوچه موذب نمیشود
تصویر بیت سوم بدیع، نواورانه و عالی است شاید از نظر بنده شاه بیت این غزل زیباست (باید برای قدم زدن به خیابان برم، کوچه از پرسه های دیوانه وار من موذب شده است )
و در ادامه بیت های بعدی نیز به زیبایی تمام بی عیب و نقض اموزنده و عالی بوند
دست مریزاد جناب عزیزیان عزیز ممنون که همچنان در کنار ما هستی و می اموزی بزرگوار

یاحق 🌹🌹🌹