سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
چند روزی است که گویا نقادان با پنجره سبز سرسنگین شده اند
لذا فکر کردم چند خطی در مورد آهنگ عمودی این سروده زیبا و لنشین بنویسم تا شاید راهگشا باشد
هفت شهری را که عطار پیموده شاعر به سرعت طی کرده و در همان مطلع در آغوش رب جلیل جای گرفته که موجب مسرت است
البته میتوان تصور نمود که همه انسانها و بلکه کل موجودات عالم
در محضر خداوند رحمان هستند و از موی گردن نزدیک ترو این مورد استثنا ندارد
در ادامه ادعای رهایی روح از جسم و سیر در عرض میکند که پس از سالها سیر و سلوک و خودسازی شاید به دست اید
و نا گهان حس غربت و تنهایی به او دست میدهد در صورتی که روح آزاد شده از همه مادیات که دچار بعد زمان و مکان هستند جدا میشود و حتی تعلق خاطری به آنها ندارد
و این روند تناقض در مصاریع بعدی ادامه می یابد و در نهایت شوق آغوش دلبر زمینی با مدهوشی درگاه حضرت حق مقایسه میشود
سروده های بسیاری هستند که عاشقانه و عارفانه نام میگیرند
ولی این سروده را نمیتوان به این نام خواند زیرا مفهوم حضرت عشق را در جهت عبودیت و رسیدن به آغوش رب جلیل تفسیر و تعبیر ننموده است
امید که شاعر محترم جسارتم را ببخشد