سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        جوانی گم شده

        شعری از

        ابراهیم نصیری(رفیع)

        از دفتر میش بَند،در دست خواب آلوے شهر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۰۱ شماره ثبت ۱۱۱۰۶۸
          بازدید : ۲۱۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        چه کسی چون من درمانده ز حالش سیر است
        هیچ دانی که چه سختست و چرا دلگیر است
        به خود آیی و ببینی و خودت گم ز خودت
        همه این فرصت واماند ز بعد هم دیر است
        دلخوشی خواهی و نیم سوی کمی عشق ز کس
        حیف صد ناله و آهت همه بی تاثیر است
        خود طلبکار و به دنبال چه کس حکم سِتانْ
        مگر آن نیست که هر دم دلت از خود سیر است
        چه شده کودکی گم میان همه شادی و شعف
        گوی انگار به غم های خودش زنجیر است
        ای جوانی که تو را فرصت دیدار به وقتش هیچ نیست
        به خودت شکوه نمایا، چون که بی تعبیر است
        می نشینی و به خواندن که چه را از چه گذشت
        هر دمش غصه دیگر به تو را تصویر است
        لحضه از خود که بی خود شوی و خواب عزیز
        تا رسد چشم به نور سحری،باز بینی که بَرِ شمشیر است
        تو ندانی و رسی بر قَبَل تازه رس این فانی
        چون به پیری برسی باز دلت در گیر است
        چون بهار است و چو پاییز رسد بر همه اش
        هی خرامان برو ای دل، که آن نخجیر است
        قدمت کم و هر لحضه به حال دگرت شادی کن
        کین داستان تو را فهم که ان تزویر است
        می گذشت و گذرد وای به حال آن کس
        که در ایام جوانی خودش هم پیر است
        🧠🧠🧠🧠
        🔥🔥🔥🔥
        💡💡💡💡
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود
        موفق باشید خندانک
        سیاوش آزاد
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۳۲
        سلام آغاز فصل زیبای تابستان و بلندترین روز سال مبارک باد
        سوالی از محضر دوستان می پرسم
        چرا در وصف تابستان شعر چندان گفته نمی شود و ظاهرا از آمدنش خوشحال نمیشوند و تبریک نمی گویند؟
        رقیه یاوری زاده(ازل)
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۲۲
        سلام و ضمن عرض ادب
        زیبا نگاشتید درودتان باد
        🌼🌼🌼🌼
        مجید فکری
        پنجشنبه ۲ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۰۲
        درود بر شما قلمتان پایدار خندانک خندانک خندانک
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۴۸
        مغز.. آتش.. لامپ؟🤔
        مغز آتش گرفت.. لامپ روشن کردند برای روشنایی افکار؟🤔

        مغز در پی آتش درونی ش.. نیاز به لامپی روشن .. برای هدایت افکار ندارد ؟🤔
        در هر حال شعر بسیار خوب بود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8