پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر پژواک فخرایی تهرانی نژاد (پژواک)
آخرین اشعار ناب پژواک فخرایی تهرانی نژاد (پژواک)
|
بنام خدا
خشکیده بر لبانم ، غم واژه های ای کاش
ای کاش می زدودی ، از دل نوای ای کاش
حسرت به دل نشسته ،از بیش و کم شکایت
پندش دهم زهر سو ، از سر نِه این حکایت
کاین غصه نیز ما را ، افسانه ای دگر شد
جان مینمود و جان زو ، ویرانه ای دگر شد
هر غم زدل بر آمد ، از دیده ام فرو ریخت
بار دگر شرر شد ، در دل غمی برانگیخت
مردی زعشق میگفت، دیگر زمستی اش خواند
هجران بسوخت آنرا ، وان یک خماریَش ماند
ما را نه شور عشق است ، نی شوق می پرستی
هم بی خبر ز هجرم ، هم زآرزوی مستی
از هر هنر بدورم ، میدانی ام چنینم
اشکی زغم روانست ، از چشم سفله بینم
این نکته ام یقین است ، در رهگذار هستی
هر جور بر سر ماست ، از کبر و خود پرستی
ای کاش برگرفتی ، این فتنه از دل من
ای کاش میشد از غم ، شادابی حاصل من
گر سرکشم تو بگذر ، یکدم کنار ما باش
تا دل نسوزد آندم ، از شعله های ای کاش
پژواک فخرایی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما ممنون ازتوجه و تذکر ظریف شما موید باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود بزرگوار 🌺🌺👏
جسارتا با توجه به باز بودن گزینه ی نقد، عرض میکنم
🙏
شادابی حاصل من
را التفاتی وزنی لازم است