چهارشنبه ۷ آذر
خسته ام ، شعری از روح اله سلیمی ناحیه
از دفتر هستی نگری نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۴۴ شماره ثبت ۱۰۹۹۳۶
بازدید : ۱۵۱۴ | نظرات : ۱۳۲
|
دفاتر شعر روح اله سلیمی ناحیه
آخرین اشعار ناب روح اله سلیمی ناحیه
|
خسته ام،
تنهاترین خسته ای که خواهید دید،
روبروی آن کوه خرده سنگهای بی روح و نماد بی جانی که می بینید،
دامنه کوه چشمه ای خشک شد در تماشای طلوع ،
دامنه کوه شاخه های نیمه جان کهن درختی نظاره بر غروب
چشمه های جوشان بر شمال و رخساره های زرد در جنوب
گمان نکنید که اینها منم
من فقط یک خسته ام ،کمی بیشتر
روزگارم را نه ماهی روشنی داد
نه خورشیدی
خسوف هایی که بر من تماما روزنه های نور را بستند
خسوف من نیستم
چشم هایم بر پنجره های لسته دوخته
گوشهایم بر نوای چند هرتز لولای خوابیده در
خوابیده ؟!
کدام در را خواب ؟
چرا؟
نمیدانم من خسته ام
گورهای خفته بر لبانم
نگاهم نکنید من نیستم ، نه پشت پنجره نه گوش بر در نه ان طرف ،
نگاه کردید بر این جاده های دور و دراز سیاه
جاده هایی که با اولین الفبای مداد سیاه شروع کردید
با روزهای روشن و زیبا تقسیم کردید بر پشت پلکها در سیاهی شبها
کجا کم گذاشته بودیم که سیاهی دعویِ طلبکاری دارد
ابرهای بی بال در پرواز،
فرشتگان نظاره گر بی کار
زنانی جهان افرین پر درد،
درختانی بی سر و خمیده
من نیستم ،
نه، مرا ننگرید،
آبرنگهای تابلو شده،جامانده از دست و چشم و خیالی گم شده،،
رهایم کنید من نیستم
من فقط یک خسته ام
نگاه بر چشمهای خیسم نکنید
برقلبهای لرزان ،
قلب هااای لرزااان ؟؟؟!!
دو راه بود ،دو قدم مسیر ،مرا دو پا بود ،.
یکی عقب یکی عقب ،یکی جلو یکی کمی جلوتر ،
عجب ؟
دوپااااا؟؟؟!!
فرمانم ندهید رهایم کنید
من فقط خسته ام ،.
همان کوه که جلوی دیدگان هست ،
آن یکی،
ولش کنید ،
همین حدود دیده را ،دامنه را بنگرید
سنگی بزرگ خمیده و کمان جسمی نشسته بر رویش
ببینید ، پایینتر مرگی نشسته درست بر افق تن خسته بر روی سنگ
چرا بالاتر را ندیدید درنگی که بر تن خسته روی سنگ محیط بسته بود.
چرا به من فکر می کنید
هیچکدام من نیستم
من فقط خسته ام
من یک خسته ام
واژه ها را بر گوشی که دردستان شماست میخوانید
صدایی که همین الان بر افکارتان جاریست ،کلمات را صوت میدهد،
صدای خودتان هست ،،،،
من نیستم
دنبال چه می گردید مرا من نیستم ، تو هستم
درنگ در اندیشه کیستی و چیستی من نباشید من نیستم ،تو هستم
آنچنان که خسته انگارید مرا ،کیستم؟!
تو هستم ،من نیستم توهستم ،
تو نیست فقط من هست
و من تو هستم
برخیز
بر خیز فکر نکن
چه می خوانید،رهایم کنید ،
برخیر
چشمهایت را بازتر کن ، بازتر
آری نگاه کن ، بچه ای در مستانه راه رفتنی، مادری در شوق نظارش
ان مردو می بینی ، اره همان که پیر است و لبو می فروشی
چه زیبا نگاهی با عشق کردی بررخسار زیبایت که ان گوشه نشسته ای
ان نوزاد که دنیا امدی
مادری که اشک ریختی
پدری که در دل داد عشق زدی
ان دگر در را نگاه جسدی که سمت خاک می روی
شانه ای که جسدی را حمل کردی.....
خسته ام
رهایم کنید من نیسم
تو هستم و خسته ای از این همه درگیر تو در من و من در تو های عبث
بگذارید ارام باشم اگر هستید
......
|
نقدها و نظرات
|
درود و احترام جناب خوشرو ارادتمندیم دنیایی سپاس از نگاه شما 🙏🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود و احترام استاد استکی بزرگوار 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود و احترام جناب عزیزیان حقیقتا سپید را نمیشناسم باید دلنوشته میزدم اما این نوشته ظاهرش ضعف و اشفتگی از خسته بودن است که معنی نوشته است سپاس 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
سلام بانو بافقی گرام سپاس از نگاهتان 🌹🌹🌹🙏 | |
|
سپاس بزرگوار جناب نادمی 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود بانو استاد حسین زاده گرامی زیبا نگاهی دارید و مهربان دلی که اینگونه لطف کردید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏 | |
|
سلام بزرگ مرده ادیب استاد انصاری مرده مهر و بداهه منت بر دیدگان ما گذاردی فدای محبت شما 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏🙏 | |
|
درود و عرض احترام بانوی بزرگوار استاد خوش روش حضورتان مایه افتخار است بر صفحه بنده و نوشته های پر از ضعف که اینگونه با مهر و محبت خود نگاه و نظر دارید سپاس گذارم 🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 | |
|
درود و احترام خدمت استاد زراعتی بزرگوار بسیار سپاسگذارم از حضورتان نسبت به بنده محبت دارید ارادتمندم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏 | |
|
عرض ارادت جناب ازادبخت بزرگوار زیباترین نوشته بر صفحه های من نظرات شماست نه نوشته های من بمانید به مهرو سعادت🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺 | |
|
درود و احترام استاد رافعی بزرگوار سپاس گذارم از اشاره زیبای شما و حضور پر ارزشتان 🌹🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
اگر لحظه ای نبود مسلما اسم خسوف نداشت اما خسوف افکار لحظه ای نیست دامنه اش همیشه گی است | |
|
یک دنیا سپاس دارم استاد تختی عزیر و بزرگوار حضور شما بسیار ارزشمند است برایم ،🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏 | |
|
درود و احترام جناب فریاد سپاسگذارم 🌹🌹🙏 | |
|
یک دنیا سپاس استاد ازادبخت گرامی با تمام وجود خووشحالم از این نکات ذکر شده برایم بسیار ارزشمند هست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏 تا دو سه ساعت دیگر که دستم ازاد شد پاسخگو میشوم قدردان حضورتان هستم 🌹🌹🌹🌹💐💐🙏 | |
|
درود و احترام مجدد استاد ازاد گرام این نوشته از خسته بودن شروع کرده بنده در نوشته سعی کردم معنا و اشفتگی درون شعر را در ظاهر ان نمایش دهم تقریبا البته احتمالا ضعف من زیاد بوده مثال از کوه اول که نماد دنیاس و سنگهای پایین ، کوه بعدی را که حتی با دیدن و نشان دادن باز هم نتوانست برود و با درنگ روی سنگ نیمه جان و خمیده پایینتر مرگ اینها خیلی جالب بود در نظر خودم چون کوه و هرکدام معنای حقیقی و خاص در راه عرفان و فلسفه دارد که نتوانستیم عبور کنیم ودر گیرو دار مال و مشکلات دنیا مردیم نوشته پایبنتر از هر کسی سخن گفته اشاره کرده تو هستی که نمیخواهم بیشتر توضیح دهم در کل بنده در شعر نوین سر رشته ندارم واقعا اما سعی کردم در ظاهر نوشته خستگی و اشفتگی و اینا مشخص باشد ارادت جناب ازاد 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درودی مجدد، آزاد جناب سیاوش است بنده آزادبخت هستم بله اینکه سعی در القای آشفتگی در شعر را داشته باشید درست است ،اما همین آشفتگی و بی نظمی نیز باید در یک محدوده و یک قالب (با رعایت اصول آن قالب)صورت گیرد،خودم اتفاقا در همین سبک چند شعر دارم که آنها را سر فرصت به اشتراک خواهم گذاشت ،بحثم بیشتر رعایت قالب بود ،شاید اگر قالب شعر را آزاد میگذاشتید هیچکدام از ایرادات جایز نبود ، ارادتمندم | |
|
جناب ازادبخت عزیز ببخشید در مورد سبک سپید یا ازاد و نیما بارها گفتم کن واقعا اشنایی ندارم اولین بار فک کنم سپید زدم که خدا رو شکر این هم اشتباه از اب در اومد چشم 🌹🌹🌹 | |
|
عرض احترام و ارادت استاد شفیعی عزیز سپاسگذارم 🙏🌹🌹🌹🌹 | |
|
درود و احترام استاد معینی عزیز گرانقدر است حضورتان در صفحه بنده سپاسگذارم 🌹🌹🌹🙏 | |
|
سلام جناب زمانی ادیب ممنون از نگاهتان 🙏🌹🌹 | |
|
درود و عرض احترام جناب ابسالان بزرگوار یک دنیا سپاس از نگاه و لطف شما 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود جنابذکریمی عزیز خوشحالم از نگاه و نظرتان این نوشته اصلا تاریکی ندارد تمام سعی دارد از تاریکی نور را نشان دهد و نوری کامل نه چراغ در غاری بزرگ وتاریک نور شمعی را نشان دادن، نه اصلا شمع را تحویل دادن به شخصی به عنوان نور ایا خوب است یااینکه هیچ شمعی نیست تمام تاریکی ها را نشان دهیم و در مقبال خروجی غار که دنیایی روشن است را نشان دهیم بهتر است حالا مانده به بیننده سپاس 🌹🌹🌹🌹 | |
|
درو استاد کداخدایی عزیز سپاس از نگاه و نظرتان 🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود و احترام بانو استاد مهربان سپاس از نگاه ارزشمند شما من خسته بودن را نوشتم تاریکی که درونش هستم خواستم دنیای روشن بیرون را نشان دهم نوشتن من هم خسته بودن را نشان میدهد. یعنی ظاهر و چیدمان و نوع نوشتن ظاهری را یک شخص واقعا خسته و پریشان نوشته بهتر از این نمیشود و ظاهر هم باطن را نشان دارد یک دنیا سپاس 👇🏼🌹🌹🌹 | |
|
من نمیخواستم شخصیت وحالِ خودتان رادرگیرِسپیدتان کنم وگرنه باچندین بارخواندن میشودکاملامتوجه شدکه پریشانی درچنین چیدمانی به خاطرِحالِ نویسنده بوده مراببخشیداستاداگرکوتاهی کردم درنقد | |
|
خواهش می کنم اتفاقا خیلی هم خوشحال میشوو وقتی ایرادات نوشته من گفتن شود ،🌹🌹🙏🌹🌹 | |
|
درود بانوهاشمی بزرگوار سپاس از نگاه و نظر لطفتان 🌹🌹🌹🌹🌹🙇 | |
|
درود شین بانوی عزیز بزرگواری می کنید باعث خوشحالی بنده است حضورتان سپاس🌹🌹🌹🌹🙇 | |
|
درود و احترام جناب دهنوی 🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود استاد بزرگوار بسیار عالی و ژرف بود جسارتا من باب سروده زیبایتان سوالی داشتم اگر اجازه بدهید بیان دارم | |
|
درود بانوی بزرگوار سوال یا انتقاد مخاطب بیشترین ارزش را دارد لطفا بدون هیچ ملاحظه ای بفرمایید
| |
|
سپاسگزارم استاد🙏 در مورد این بخش از شعر شما که واژه ی (خسوف) را به کار برده اید حقیر اینطور تعبیر کردم که شاید منظورتان تاریکی و نبود مطلق نور امید است که در شب رخ می دهد و مهتاب نماد اندک کورسوی امیدی ست که خسوف آن را دریغ می کند اما حالا که بیان داشتید خسوف افکار هایی ست که جلوی نور حقیقت را گرفته اند با توجه به اینکه نور ماه را نماد حقیقت دانسته اید برایم سوال بود چرا از واژه ی کسوف استفاده نکردید تا نور خورشید را به عنوان نور حقیقت در نظر بگیریم چون حقیقت گاه آنقدر واضح و آشکار است که از شدت آشکاری آن را نمی بینیم مانند حضور خداوند | |
|
سپاس بانو رحمانی عزیز اشاره و دقت شما عذلی بود اما من در خودم گمان دارم ما نمیتوانیم حقیقت را به اندازه خورشید یا همان اصل درک کنیم که این مرتبه نهایت کمال و حقیقت است ما میتوانیم اندازه ماه ان هم اگر بتوانیم از حقیقت نور دریافت کنیم چون ماه نور خورشید را منعکس میکند ما نمیتوانیم این امداره به حقیقت نزدیک شویم اما میتوانیم نورحقیقت را ببینیم دقت داشته بتشید که ماه از خود نور ندارد و نور خورشید را بازتاب میکند 🌹🌹🌹🌹🌹
| |
|
درود شاعر گرامی و عزیزم بنده نیز از شعر شما لذت بردم و مطمعن شدم بسیار فراتر از بنده می توانید و به زودی خواهید دید سپاس از حضور پر ارزشتان 🌹🌹🌹 | |
|
درود برادرم ،عزیزو بزرگوار مطمعن باشید نوشته شما بسیار زیباست چون انسان زیبا نگری هستید و من بسیار احترام دارم برای شما اینایی که من مینویسم حداقل ایراداش اینه که من از شعر نو واقعا شناختی ندارم و همینجوری متن میکنم ارادتمندم 🌹🌹🌹🌹🙏🙏 | |
|
درود و هزاران سپاس از حضورتان استاد خوش روش بانوی مهر و ادب اینکه بخواهم شرح دهم نوشته ام را واقعا کار پسندیده ای نمیدانم اما بعضی وقتا برخلاف میل خودم کمی شرح و اشاراتی میذارم چون احتمالا این از ضعف نوشته هم باشد که تفاسیری متفاوت برداشت شود به هر حال از این همه توجه شما بزرگان نهایت سپاس را دارم
در مورد ابرنگ ها نیز تا حدود ۸۰درصدی دست و عالی اشاره کردید زنده باشید و پایدار بانو 🌷🌷🌷🌷🌷🙏 | |
|
👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 درود جناب حسنلو برادر عزیز واقعا جالب بود و تعجب کردم تقریبا قسمتی را خیلی نزدیک گفتیم این شعر خیلی زیباست دست مریزاد🌹🌹🌹🍀🍀🍀🌷 | |
|
سپاسگذارم بانو حسین زاده بزرگوار وجودتان چون وجود گل زیباست 🌹🌹🌹🍀🍀 | |
|
سپاس و عرض ارادت استاد فتحی بزرگوار 🌹🌹🌹🌹 | |
|
یک دنیا سپاس از حضور ارزشمندتان بر صفحه بنده این مهر و محبت شماست که اینگونه ارزش می دهید روزگارتات سبزبانو رویاهایتان وصل ماندگار باشید بر مرکب مهرو محبت 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙇 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید جناب سلیمی .