پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
آخرین اشعار ناب بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
|
تا اسم تو در حنجره طعم عسلی داشت
از برجک مینوی دو چشمم غزلی داشت
.
با هر مژه بر هم زدنت هاله ی نوری
از ماه رخت طعنه به چشم زحلی داشت
.
هرچند که این حل شدنت عمق نگاهم
بر روی دلم فاصله ی مبتذلی داشت
.
ابری شده چشمانم و با بغض نفس گیر
باران بهارانه به هر راه حلی داشت
.
باران که پریشان شدنش دست خودش نیست
در پاسخ موهای تو ضرب العجلی داشت
.
تا چوب خط عاشقی ام پر شود از عشق
با یاد تو در دفتر شعرم مثلی داشت
.
جیرفت تنت شهر پر از باغ مرکب
آغوش تو گرمای خوش معتدلی داشت
.
ای کاش که لب را بگشایی و بگویی
در عشق، زن قصه چه مرد عملی داشت
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام سرکار خانم رجائی شاعر گرانقدر "باران که پریشان شدنش دست خودش نیست" زنده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شهادت مولای متقیان
امیر مومنان
حضرت علی مرتضی علیه السلام را تسلیت عرض میکنم
خدایا
در سالگرد شهادت مولایمان
بیست و یکمین روز
از ماه مبارک رمضان
به فڪرمان منطق
به قلبمان آرامش
به روحمان پاڪی
به وجودمان آزادی
به دست هایمان قدرت
به چشمهایمان زلالی
به زندگیمان عشق
به دوستی هایمان تعهد و
به تعهدمان صداقت عطا ڪن