يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر بهزاد بهلولی تخلص بهیاد
آخرین اشعار ناب بهزاد بهلولی تخلص بهیاد
|
گفتم تراست خاطر ، گفتا مرا خبر نيست
مجنون شدم به آني چون با منش نظر نيست
داني چراست اين دل مشتاق پر كشيدن
دائم كند تقلا ، پرواز را حذر نيست
همچون قفس برايش گرديده كنج سينه
چون جلد كفترت را افسوس بال و پر نيست
بي بال و پر پريدن آيا شنيده بودي
هر كس به اين تجلي حاشا كه مفتخر نيست
گفتم كه ناز كم كن ،گفتا كه لاف كم زن
بر جلوه جمالم ديدار بي خطر نيست
ما را چه باك از غم چون يارخود پذيراست
دردش كشم به سينه، آيا خود اين ظفر نيست
خواهم شكافت سینه تا دل رود به سويش
فرهاد خواهدم شد مجنون بُودن هنر نيست
گفتم پر از سؤالم در راه وصل ، گفتا
چون گويمت جوابي ، اين شرح مختصر نيست
گشتم ملول هر دم ،بي ذوق بس توان ديد
عاشق تر از من آيا در شهر يك نفر نيست
خيزيد و صف ببنديد در پيش روي جانان
بي عشق زنده بودن بيهودگي مگر نيست؟
غواص بحر خاكي ،چون دائما به آبي؟
بيخود مكن تقلا، اين بحر را گهر نيست
از خود گذر بدو رس زر گير واستان مس
هركو كه دل بدو داد او را هراس سر نيست
گويند خود نشسته بر ديگران دهد پند
بهیاد اين غزل را تقرير بي ثمر نيست
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ممنونم از جتابعالی و توجهی که فرمودید درود | |
|
درود بسیار لطف فرمودید | |
|
درودتان سپاسگزارم که توجه میفرمایید پیروز باشید | |
|
درود بزرگوار بله درست میفرمایید چون با گوشی تایپ شده و فونت فارسی نداشته است امید که در اشعار دیگر اصلاح گردد ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود