گریه

درود بزرگوار
کوتاه و زیبا بود

عرض ادب خدمت جناب آزاد گرامی

سلام و درود

زیبا قابل تامل و تقابل پرداز
ضرب المثلی حکمت اندیش است.

سیاوش یک مطلبی یادم آمد
یک فیلم هیچکاک هست که در زیر زمینی رستورانی وجود دارد که افراد مخفیانه به این رستوران زیر زمینی می‌روند و غذا می‌خورند
که شخصی با دوست روزنامه نگارش یک شب به این رستوران می‌روند
بعد از مدتی که هر چند وقت یک بار به آنجا می‌رفتند دوست خبر نگار مشکوک می‌شود و در قسمت آشپز خانه رستوران سرکی می‌کشد و مشخص می‌شود ‌که این غذا ها از چه راهی به دست می آید که اینجا نمینویسم .
لطفا اسم این فیلم را اگر توانستی برایم پیدا کن و بنویس . ممنون

سلام و احترام سیاوش عزیز
بسیار عالی بود و زیبا

درود های فراوان جناب ازاد استاد گرانقدر
در پناه حق
🌷🌷🌷

سلام و درود
زیباست

درود جناب ازاد
1) باید گریست و با اشک خاموشش کرد؟
یا 2) گریه ی افسوس و ناراحتی باشد؟
وهم جذابی موج میزند
به دلم نشست

عرض سلام
شاعر بزرگوار
هزاران درودتان باد
پر معنا و قابل تفکر بود استادگرامی

درود بر جناب آزاد عزیز
زیبا سرودید و جز این از شما انتظار نمی رفت
بمانید به مهر و بسرایید از شادی ها و عشق

درودتان جناب آزاد
بهروز باشید

درود استاد،کوبنده و عمیق بود این کوتاه پر معنا ،پاینده باشید

سلام دوست و استادم
کوتاه زیبا و فکورانه ای خواندم
می آموزم از محضرتان

سلام و درود
عالی است
سربلند و پاینده باشید

درود برشما⚘

مثل همیشه عااالی

درود بر قلم زیبایتان
احسنت

👏👏👏

کوتاه ونغز

درودها برشما

درود
طولانی تربسرایید جناب آزاد

چوخ ساغول قارداش🌺🌺🌺🌺

تقدیم جناب ازاد

من تورا جویم،،

کجایی ؟
اولین بود از نفس، اولین دیداز نگه،
اولین ترتیل در اخیالو تکلیم از هدف،
می نشینم در کمین، بی خاستگاه این قلب خود،
درشعاعی از غمو خندیدنت ، در بهاری از نم بارانِ دل،تا زلالی پیچ بر شمشاد یخ،
مینگارم حادثی !میگمانم آخری!
می نشانم اولین را پرتوی از عاشقی،
من کجا باید چنان گسترده جویم مهر تو،؟
در کجا باید کشم خطی زرین درسحر تو، من که نامم؟،من کتابی بی نگارش بهر مضمونی که در فریاد خط حزین از پوچ دارد،
در طلوع از قله ها استاده میجویم تورا،درغروب از قصه ها ،جامانده میبازم دگر،.
من دگر بار از یقین،از امیدو انتظاری خسته جین،
بی طلوعم در خودم، پر غروبم در دلم
من چه بی حاصل شدم، من زدین کافر،خدایا من جهانم چیست ؟،گویا یک نظر دیدن، یک صدا را دوراز دورا شنیدن ،یک گذرلبخند بی جان یک نگه چون سردو حیران ، یک جهانی جستجو اما پشیمان ،
من هنوز اندر خم این کوچه مهمانم یقین، با خیالم بود سیری من همین حالم یقین.
من نمیدانم کجا جویم ؟
من خیالم را نگارم ،
بی تورا....

دلنوشته «سلیمی»

چقدر من دور بودم از معنای این شعر تا قبل از اینکه قسمت نظراتو بخونم
ولی حالا که فهمیدم واقعا میگم کوتاه و بی نقص بود 🤍🤍

درودهااااااا
کوتاه وپر معنی

سلام
مرد
روزت مبارک
و سایه ات همیشه بالا سر خانواده محترم

تنها نقد من.....سکوت
تنها حرف من....بر شما درود

درود بر شما
زیبا بود با مفهومی قابل تامل

درود و صد درود جناب آزاد، فرموده بودید که
به سایت ناب بیایم که اینجا هم عالمی دارد.
اطاعت امر شد و :
جهت خواندن و لذت بردن از غزلها و اشعار
بلندتان در کنار سروده های کوتاهتان ،
به جستجوی سیاوش همی زدم فریاد
به سایت ناب رسیدم من ... هر چه بادا باد

سلام
جناب ٱزاد

بی خبر از ما شعر به اشتراک می زاری
عالی بود عالی بود
و خیلی لذت بردم

درود جناب آزاد
بسیار می توان خیالپردازی کرد بله درست است که گاه شاعر یا نویسنده کلمه ای واژه ای خطی بیتی مینویسد
اما توضیحی ندارد حقیقت من هم غالب نوشته هایم حتی در احساسات روتین و روزمره ام وجود نداره از نا کجای ذهنم در لحظاتی خاص ضربه می زند و خارج از هر تکنیکی عوام پسند بیرون ریخته و بر صفحه نور می نشیند پس نقد فقط اشاره و تذکر به شکل و چیدمان است امیدوارم این هنر را هم بیاموزم.

درود جناب سیاوش
آفرینتان
کوتاه بکری خواندم

سلام
قشنگ بود
و واقعی

درود ها استاد
قلمتان سبز🍀🌹