چهارشنبه ۲۸ آذر
گذاشت رفت شعری از شکیب داودی
از دفتر آخر پاییز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ ۰۲:۵۲ شماره ثبت ۱۰۶۸۸۱
بازدید : ۲۳۳ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب شکیب داودی
|
یک روز بی بهانه دلم را گذاشت رفت
می گفت باورش شده اما گذاشت رفت
آنقدر خسته از من و ما شد که عشق را
با خاطرات خوب خودش جا گذاشت رفت
من دست روی هر که نهادم که ما شویم
تقدیر بود، روی دلم پا گذاشت رفت
افیون شد و تمام وجود مرا گرفت
راحت مرا به نشئگی ام واگذاشت رفت
روزی قرار بود که با خود یکی کند
حتی مرا که با همه تنها گذاشت رفت
بی اختیار گریه سرازیر می شود
زاینده رود زنده شده تا گذاشت رفت
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس از محبت شما🌹🌹🙏🙏 | |
|
درود برشما و سپاس از محبت و نظر ارزشمندتان | |
|
درود برشما. سپاسگزارم. ناقابل است | |
|
سپاس بیکران از محبت شما🌹🌹🙏🙏 | |
|
سپاسگزارم از محبت شما🙏🌹🙏🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود 👏👏👏🌺🌺🌺