يکشنبه ۲ دی
یک روز پر غبار.... شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۱ شماره ثبت ۱۰۶۲۰۵
بازدید : ۸۰۱ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
مردی نشسته
پشت فرمان
چشم میدوزد
از اینه بعل
به زنی کنار اتوبان
اتوبان می رسد به جاده ی ابریشم
زنی ار پنجره
از دست شوهرش
میزند هوار..
صدایش می رسد
به پایین کوه قاف
پسری نشسته
پشت منقل بلال
میزند باد
جرعه های اتش
شیرنی خواب های ندیده ش را
می کشد
پشت
در اطاق زفاف
پیرزنی چمباده زده
کنار کیسه و لیف حمام
انگار
رویای زندگیش
ته نشین شده است
کنار یک درخت چنار
وپرده سیاه شب
انگار
پایان یک روز پر غبار
ولی
فردا روز دیگریست
انگار
با تشکر
دانیال فریادی
بانقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود سرشار