سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      ی ل د ا

      شعری از

      مسيحا الهیاری

      از دفتر صليب رنج نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۱۶ شماره ثبت ۱۰۵۸۶۱
        بازدید : ۶۸۴   |    نظرات : ۴۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مسيحا الهیاری
      آخرین اشعار ناب مسيحا الهیاری

      در گرگ میش کمی تا قسمتی سرد
      انگشتانم را روی صفحه به اصطلاح مانیتور  جابجا می کنم 
      سلام
      سیم های مسی بی احساس سلامم را ناخنک میزنند 
      و ادامه میدهم ما بی تو بگذریم ....تو بی ما چگونه ای
      تا حرفهایم از فرسنگها دور در صفحه ات ثبت شود 
      حرفهایم را امواج وحشی قورت میدهند 
      و تو فکر میکنی هرگز به یادت نبودم 
      امروز ورد زبان همه یلدا بود و کمی لبخند چاشنی آن می کردند
      عجیب نیست 
      مگر این شبهای دلتنگی چه دارند که ذره ای بلند شدنشان شادی هم داشته باشد
      بگذریم  مردم  دانه های دلشان پیدا نیست 
      انار دانه میکنند بماند
      کسی نمیداند دانه های پر احساس   سینه مان در کرسی شاد سالها برفی مادر بزرگ جا مانده .....
      بگذریم  همه چیزمان شده قالبی کلیشه‌ای از پوچی 
      و عشق های تو خالی دارند ذره ذره  بودنمان را   به یغما می برند
      اما به قول مادر بزرگ ...
      خدا را چی دیدی ? 
       
      شرمنده باید بروم آدم برفی توی باغچه مان  دارد صدایم میکند 
      راستش به کسی بر نخورد
      این روزها تنها  چیزیست که وقتی صبح از خواب بلند میشوم در آغوش دیگری نیست 
      تازه با همه بدیها یم  هویج ..ببخشید پوست پرتقال که دهانش باشد لبخند میزند...
      آنقدر برای درد دل کردم گاهی تا صبح دسته‌ای لاغر چوبی اش یخ زده از سرما
      ولی انگار نه انگار ....
      باید شالگردنش را ببرم 
      شده دلتنگی ات  مال کسی باشد که  دیگر نیست
      به دور گردن شال کسی باشد که دیگر نیست
       
      به قول مادر بزرگم خدا را چی دیدی ......
       
      کاش میدانستم مادرم  کنار فرشته ها  هندوانه نقاشی میکند 
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۴۶
      خندانک
      درودمسیحا خندانک
      مثل همیشه بسیارزیباوقوی بود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۰۷
      سلام
      و آیا عشق مرا در غربت شبانه قبرستان موشی به نام مرگ جویده است.
      خاطره روزهای دلباختگی درود
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۲۶
      درود بر شما استاد مسیحا
      همیشه با واقعیت های زندگی که مارا به بازی میگیرند
      به بازیشان میگیرید

      و در مقابل شما.
      بازیچه ای هستند
      لذت بردم.
      خندانک
      خندانک
      خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۲
      سلام
      من دارم از سکوت شب حرف میزنم از سکوتی که از چشمان دخترکی یتیم جوانه می زند .
      سپاس
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
      سکوتش را ندیدم.فقط شب بود. خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۳۷
      درود مسیحای عزیز
      بسیار زیبا و شورانگیز بود
      یلدایت مبارک خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۰۸
      سلام استادم خرسندم از بودنتان
      ارسال پاسخ
      امين آزادبخت
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
      به واقع اوضاع اجتماع همینست و واقعا امید دارم که این آدم برفی فقط برای لحظه ای باشد.چرا که سرما،سردی می آورد مسیحای جان.

      سلام و درود بر تو مرد نیکمند سایت،مسیحای مهربان.

      با سپاسمندی از اینکه این اثر زیبا را به اشتراک گذاشتید خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۰
      به او که قدم بر میدارد اینگونه صبور وسنی و استوار چگونه میشود به او فرمان ایست داد
      سپاس داداش
      ارسال پاسخ
      سامان ثنایی نسب
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۳
      مرحبا جناب مسیحا خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۲
      درود استادم
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۰:۵۷
      در اغوش کسی نیست
      .....
      مسیحای عزیز
      قطعه ای از یه نمایشنامه بسیار زیبا و هوشمندانه بود
      مسیحای عزیز.....چقدر زیبا بود
      چقدر افتخار میکنم به خواندنتان
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۶
      سلام داداش بودنت صفای قیصر دل خون دلش آکل و ملاحت میم مثل مادر است برآیم .همیشه با صفای بودی نور پدر آسمانی ام ارزانی صداقتت مرد
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۳۶
      سلام جناب مسیحا
      بسیار متن زیبا
      و بی اندازه با احساس قلب
      احسنت بر این قلم زدن شما
      درود بر شما
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۹
      سلام استاد ممنون که بودی در نبودم .مهربانی ات مانند گرمای کرسی به تاریخ پیوسته مادر بزرگم را میدهد و نجابت کلامت تلخی نبود مادر را
      یلدا ی ناتمام صداقتم ممنون
      خدا را شکر که هستی
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      فاطمه گودرزی
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۷
      سلام و درود بر شما
      در پای شعر بعضی از دوستان نوشته هایتان را خواندم و برایم جالب بود .این همه کلمات زیبا که در عین سادگی میدرخشید . گفته بودم کاش روزی قلم من هم بتواند بنویسد ، روان زیبا و دوست داشتنی ،مانند قلم جناب مسیحا
      به قول مادر بزرگ :خدا را چه دیدی خندانک
      شاید یک روز من هم بتوانم بنویسم
      بسیار زیباست پایدار باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۳
      سلام
      تا رسیدم کفشهایم رفته بود
      جاده ای با رد پایم رفته بود
      من که در آغاز خود بودم ولی
      یک نفر تا انتهایم رفته بود .
      سلام صداقت کلامت از نام زیبایت و نفس مهربان پیدا ست .کسی در من مرثیه میخواند وقتی کلامت از فرط تنهایی و عشق به هستی جوانه میزند خدا دستان قلمت را میگیرد
      تو بهترین میشوی من میدانم
      سارا (س.سکوت)
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۴
      درودها بر استاد مسیحای شعر ناب وشعر بی بدیلش
      چون همیشه استادانه وزیبا
      قلمتان همیشه می آموزد مرا
      ماندگار باشید وزندگیتان بر مدار آرامش وشادی استاد
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۰۷
      پرانتز باز من دریا ندارم
      برای زندگی فردا ندارم
      اناری سرخ دارم آی مردم
      پرانتز بسته من سارا ندارم

      سلام
      میان تاریکی
      تو را صدا کردم
      سکوت بود و نسیم
      تمام شب آنجا
      کسی تو را صدا میزد
      نفس نفس میزد
      کسی ز نمیدی
      کسی به پا میخواست
      ترانه ای غمناک
      چون دود بر میخواست
      کسی تو را صدا میزد
      کسی تو را صدا میزد
      کسی که در تو نفس می کشید

      راستی سلام
      ارسال پاسخ
      سامان ثنایی نسب
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۱۲
      سلام
      یکبار دیگر به صفحه تان سر زدم
      و بی تعارف بگویم مهرتان بر دلم نشست خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۵۰
      سلام داداش همه ما در میان هزاران امواج در بعد های مختلف سرگردانیم و وقتی طیف نوری چاکرا ی قلبمان ذراتی را از نوع خودش جذب کند دلمان به آنکس ارادت پیدا میکند .برا همین عشق زن و مرد ندارد و گاهی زاهدی شصت ساله شیفته مردی پلاسیده و پابرهنه در ظاهر چون شمس گره میخورد و مولانا خالق مثنوی در زمان سالخوردگی بدون تجربه شعری میشود

      مولانا در فراق شمس مثنوی را چنزن آغاز میکند خندانک
      بشنو از نی چون حکایت میکند وز جداییها شکایت میکند
      از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند ...
      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۳
      درود استاد عزیز
      روح مادرتان قرین رحمت الهی هرچند همگی ما روح هستیم و تن جامه ی زمینی .برقرار باشیدو پایدار خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۲۵
      سلام
      سپاس از حضور عالی همچنین شما
      ارسال پاسخ
      علی معصومی
      يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۲
      سلام مسیحای نازنین
      ◇◇◇◇
      جوانمرد قلم فرسای خوبی ها
      دلم تنگ است
      تنگ خوب بودن ها
      دلم تنگ است
      تنگ یک بغل آغوش ا پاکی
      زمستان آمده
      با آه سرد بیقراری ها
      اگر چه عطر باران در میان کوچه هامان نیست
      و برفی هم نمی ریزد
      ولی از شدت سرما
      هوا جز محنت و سختی نمی پاشد
      گریبان بشر در دست های خشم و بی مهری است
      به زخم سینه هامان مرهم از درد است
      !هوا بس ناجوانمردانه سرد است"
      ◇◇◇
      گرمی محبت آتش افروز دلت باشد خندانک خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۵۱
      سلام استاد افتخار دادین
      ارسال پاسخ
      سودابه حسن پور(کرشمه)
      دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۰۵:۵۷
      چه تصویر زیبایی از آدم برفی شما در ذهنم نقش بست و
      دو سه خط از سروده ی تان حسابی من رو به فکر فرو برد 👌🏻
      خندانک خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۵۲
      سلام
      حال مادر کر و لالی را دارم که کودکش را در ازدحام جمعیت گم کرده خندانک
      ارسال پاسخ
      سودابه حسن پور(کرشمه)
      سودابه حسن پور(کرشمه)
      دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۱۴
      سلام
      و
      آرزو میکنم
      از این حال پریشان به صبر و سلامت عبور کنید. خندانک
      مینا فتحی (آفاق)
      دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۲۰:۱۰
      درودها بر جناب استاد مسیحا

      قلمتان توانمند و بی نظیره
      مرحبا

      گلستان روزگار باشید

      🌼🌹🌷
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۱۹
      سلام سپاس استاد ممنون
      ارسال پاسخ
      معصومه خدابنده
      سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۳
      درود بر شما و قلم نابتان

      🌸🌹
      مسيحا الهیاری
      چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
      درود بر شما خندانک
       برین بهار
      جمعه ۱۷ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۲۸
      خدا رو چه دیدی....
      👏👏👏
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۴۰
      درود برشما


      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۱۴
      شده در قهوه ات فال کسی باشد که دیگر نیست
      و چشمانت به دنبال کسی باشد که دیگر نیست

      سلام خندانک
      ارسال پاسخ
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۱۶
      درود جناب مسیحای ارجمند خندانک
      زیبا و سرشار از احساس و واژه های ناب
      مانا باشید خندانک خندانک
      مسيحا الهیاری
      مسيحا الهیاری
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۴۱
      تمام شب گریستم برای اناری که از نگاهش خون میچکد

      سپاس بانو
      ارسال پاسخ
      چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
      جنس نوشته هاتون خیلی خاصه..
      مختص خودتونه..

      بماند و بگذریم .. کمی تا قسمتی نزدیک از مشترکات روحمان است..
      بماند که همیشه شمشیر قضاوت برنده است..
      بماند که همیشه سکوت بهترین پاسخ برای قضاوت کردن هاست..😔😔

      در پناه خدا.. خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      7