سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        قهرمان

        شعری از

        حدیث سلیمانیان (شازده کوچولو)

        از دفتر شعرناب نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۰۳ شماره ثبت ۱۰۵۷۶۷
          بازدید : ۱۲۸   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حدیث سلیمانیان (شازده کوچولو)
        آخرین اشعار ناب حدیث سلیمانیان (شازده کوچولو)

        همیشه می خواستم قهرمان باشم.
        به شخصی عشق بدهم و از شخصی محافظت ،  مراقبت کنم و امنیت را تقدیم خانه کوچک قلبش کنم.
        اما نمی دانستم چگونه ، از هر که رسید پرسیدم ، چگونه قهرمان شوم؟ چگونه می توانم یک قهرمان را پیدا کنم؟
         چیزی می گفت ، راهی را پیش پایم می گذاشت ؛
        و من آنقدر در میان پیچدگی راه ها گیج شده بودم که دنیا به دورم می چرخید ، من انقدر چرخیدم که به زمین افتادم .
         اشک در چشمانم جمع شده بود . دلم ناله، فغان و گریه می خواست ؛  و من در اوج نو امیدی از برخواستن و تلاش دوباره ...
         دستانی را دیدم که مرا از ژرفای نتوانستن هایم بیرون کشید .
         به خود که امدم صاحب آن دست های بزرگ را شناختم.
        پدرم بود... قهرمان دنیای کوچک ، زیبای من و مادرم .
        من تمام این مدت او را در کنارم داشتم و به دنبال قهرمانی دیگر می گشتم.
        شمعی در قلب سرما زده تاریکم با حضور تنها قهرمان بزرگ دنیای کوچکم  ، روشن شد . من حال ، امنیت و آرامش را در آغوشش یافته بودم ؛ و عجیب بود..
        راه  ، های زیاد مقابلم دیگر پر پیچ و خم به نظر نمی رسیدند . حتی دنیا هم دیگر  نچرخید .
        و من آرام درون دستانی که می دانستم هر چه باشم ، هر کاری بکنم ، من را در آغوش خواهند گرفت ، به خواب رفتم.
        متشکرم که در این هفده سال کودکی  های من ، مرا بزرگ کردی،  تولدت مبارک  روشنای امنیت و آرامشم پدر عزیزم🤍
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۵:۳۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و جالب بود
        تولدتان مبارک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۳:۱۳
        تولدشان مبارک
        درود فراوان خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0