سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        کودتای عشق

        شعری از

        مهدی ملکی الف

        از دفتر اشعار مهدی ملکی الف نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۴۳ شماره ثبت ۱۰۴۸۲۹
          بازدید : ۲۱۳   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قلبت چرا در روز آخر بی وفا شد
        آغوش پر مهرت چرا از من جدا شد
        با عشق تو باید به مقصد می‌رسیدم
        اما خیابان‌های غم بی انتها شد
        از نور عشقت طرد کردی یوسفت را
        آخر دلم در چاه تنهایی رها شد
        این مرد را از داغ دلتنگی جدا کن
        در روزگارم بی تو آتش‌ها به پا شد
        حس می‌کنم بازنده‌ام در جنگ عشقت
        در شهر قلبم بی تو امشب کودتا شد

        شاعر: مهدی ملکی الف
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۵۷
        درود عزیز
        زیبا و لطیف بود 👏🌺
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۲۸
        سلام و درود.
        بیت انتهایی بسیار زیبا و بر دل نشست.

        درود.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        فاطمه بهرامی
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۳۴
        درود ...بسیار عالی
        سیاوش آزاد
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۱۹
        سلام شروع اثر با چرا است راز همه ی این مصائب در همو نهفته
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۰۹
        در وجود ما هزاران گرگ و خوک

        صالح ناصالح و خوب خشوک

        حکم آن خورست کآن. عالی ترست

        چون که زر پیش از مس آند آن زرست

        ساعتی گرگی در آید در بشر

        ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

        دل ترا در کوی اهل دل کشد

        تن تو را در حبس آب گل کشد

        هین غذای دل بده از هم دلی

        رو بجوی اقبال را از مقبلی

        آب گل خواهد در دریا رود

        گل گرفت پای آب را می کشد

        گر رهاند پای خود را از دست گل

        گل بماند خشک و او شد مستقل

        آب ما محبوس گل مندست هین

        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

        بس می گوید شیرین از حال ما

        کی شود ما از گل برمانیم جان

        سوی در یا رقس کنان چون موجها

        ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

        چو در وجود ما می گردد تا به کشت
        و از فریدون مشیری

        هر که گرش را بیندازد به خاک

        رقته رفته می شود انسان پاک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2