پنجشنبه ۴ ارديبهشت
|
آخرین اشعار ناب مهدی ملکی الف
|
دو غزل و يک رباعی از مهدی ملکی الف
تپش
بی عطر تو این شاعر تب دار میمیرد
با یاد تو در کلبهای آوار میمیرد
چشمان من در حسرتت بی خواب میمانَد
در انتظارت چشمهای تار میمیرد
پایان ندارد درد من وقتی نمیآیی
آرام من! بعد از تو این بیمار میمیرد
در سینهام خاموش خواهد شد تپشهایم
یکباره قلبم بی تو غمگین وار میمیرد
مَردی که حالش خوب میشد با نفسهایت
در خلوتش با گریهی بسیار میمیرد
غمگینترین احساس
بی عطر جانت قلب من دیوانه شد آخر
دنیا برایم خانهای ویرانه شد آخر
ای شمعِ نورانی که هر شب ماه من بودی
هجرانِ تو تقدیر این پروانه شد آخر
دائم غمت خاموش میخواهد جهانم را
عشقت چرا اندوهِ این کاشانه شد آخر
باور ندارم بودنت را حس نخواهم کرد
در سرنوشتم بوسهات افسانه شد آخر
در حسرتت غمگینترین احساس را دارم
بی عطر جانت قلب من دیوانه شد آخر
قصهی پر معنا
چشمان تو دنیای مرا زیبا ساخت
صحرای دلم را به خدا دریا ساخت
عشقی که به تقدیرِ دلم بخشیدی
از زندگیام قصهی پر معنا ساخت
شاعر: مهدی ملکی الف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آرام من! بعد از تو این بیمار میمیرد
درود
شعر قشنگی بود
موفق باشید