سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    رنجواره

    شعری از

    پژمان بدری

    از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۵۷ شماره ثبت ۱۰۴۵۶۲
      بازدید : ۱۶۸۲   |    نظرات : ۸۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر پژمان بدری

    شعر اول:آرزو

    -سااااکت!!
    -مهرافروز بیا پای تخته
    موضوع انشاء:
    محله ی خود را توصیف کنید.
    در حوالی ما هیچ وقت
    سحر سایزِ آسمان نشد
    که سگرمه ی تیر برق ها
    همیشه در هم است......
    (اجازه؟
    بقیشو ننوشتم)
    -چرا؟
    تراشِ گرسنه
    مدادم را خورد
    بعد جای خالی غمگین
    از دفتر بیرون زد
    از کوچه گذشت
    از خیابان گذشت
    به لوازم التحریرِ آرزو رسید
    ببخشید برای پر کردنم
    جز زیر خطِ فقر
    خطوطی دارید؟
    +بله
    می خواست
    از خوشحالی پرواز کند
    که کارت خوان گفت:
    تراکنش ناموفق
    موجودی کافی نیست!!

    شعر دوم:لولا

    برودتی کنه
    همه جا چسبیده است
    نوشتم دوستت دارم
    تا بهار
    برای سرما خوردگی زمستان
    سوپ درست کند
    دیدم با چند نایلون خستگی
    پاکتی شرم و
    نسیه ممنوع
    به خانه برگشت
    سوالی آزار دهنده
    در سرِ لولا مدام می چرخید:
    کدام مرهم
    پوکیِ استخوانِ در و دیوار را
    گچ می گیرد؟؟؟
    انگار دهانِ جواب
    سیمان شده بود
    کارخانه هر روز
    پدرم را زمانی مرخص می کرد
    که پنجره ها با غروب
    قرار داشتند
    می بینی؟؟؟
    وقتی روزمزد باشی
    مسیر کلمات هم عوض می شود
    مثلا عشق به معنی نان
    یا وفا
    وفادار را ترک می کند
    که به تجمع کارگران برسد
    و چیزی شبیه دار
    پایانِ شعر را بالا می کشد!!

    شعر سوم:تیمارستان

    تا گردنت
    لبم را بوسید
    قبله ی عالم عوض شد
    تبر توبه کرد
    دارکوب
    از شکنجه ی جنگل
    دست برداشت
    آدم برفی با آفتاب
    سلفی گرفت
    افسانه به حقیقت پیوست
    چمدان
    ماندن را
    ترجیح داد
    (توهم)
    نه
    تو هم
    همان همیشگی بودی و
    من...
    من؟
    دکتر انگار
    این قرصهای مُتوهم
    روی روانم تاثیر گذاشته اند
    جای خالی اش
    سیاه چاله است
    همه چیز را می بلعد!!


    پژمان بدری
    ۱۴
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۲ شاعر این شعر را خوانده اند

    احمدی زاده(ملحق)

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    مسعود آزادبخت

    ،

    طوبی آهنگران

    ،

    محمد جواد عطاالهی

    ،

    فاطمه گودرزی

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    محمد قنبرپور(مازیار)

    ،

    امين آزادبخت

    ،

    زهرا مددی

    ،

    اميرحسين علاميان(اعتراض)

    ،

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    ،

    سیاوش آزاد

    ،

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    ،

    مهرداد عزیزیان بی تخلص

    ،

    رضا رضوی تخلص (دود)

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    رحمان حیدری

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    ژکا گرجاسی

    ،

    ایمان اسماعیلی (راجی)

    ،

    حافظ دستواره

    ،

    عاطفه نجفوند دریکوندی

    ،

    هادی محمدی

    ،

    فاطمه بهرامی

    ،

    محسن ابراهیمی ( غریب )

    ،

    آذر مهتدی

    ،

    مینا امیریان(خورشید)

    ،

    رامینه خوشنام

    ،

    پژمان بدری

    ،

    مجتبی رحیمی

    ،

    مهرداد مانا

    ،

    مهدی داودی مفرد

    ،

    سیده نسترن طالب زاده

    ،

    امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

    ،

    ماهزاد سائل

    ،

    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    سعید ساعدی

    ،

    سینا سجودی

    ،

    مسیح علیپور

    ،

    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

    ،

    سحر غزانی

    ،

    مهدیه نایبی (ماه آرا)

    ،

    محمد امیری

    ،

    منیژه قشقایی

    ،

    محبوبه امیری

    ،

    مینا فتحی (آفاق)

    ،

    قربانعلی فتحی (تختی)

    ،

    مهدي حسنلو

    ،

    تکتم حسین زاده

    ،

    رضا سعادت نژاد

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۴۸
    سلام و درود بر داداش ادیبم جناب پژمان بدری عزیز بی مقدمه مقدمت را گلباران می نمایم و در محضر شما و باقی عزیزان درس یاد می گیرم ازاینکه مرا خادم خود و قلمتان می دانید بی نهایت خرسندم زنده باشید به نام حضرت عشق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    تیک نقد می زنم به پاس معرفتت نقطه سرخط تمام خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۴
    سلام سید
    دست بوس مرامتیم شرمنده ی لطف و بزرگیِ ات هستیم
    شما تاج سر مایید
    نوکرات
    الان شیخ ثانی مهرداد عزیزیان میاد میگه در مفل ادبی نوکرات گفتن جایی ندارد خندانک خندانک خندانک
    از همین تریبون اعلام میکنم حاجی مهرداد خاک پاتیم
    و مخلص سید
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۷

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ارسال پاسخ
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۲۵
    سلااااام رفيق
    ببين كي اينجاست پژمان عزيز دل دادا
    دلتنگت بودم مشتي😍❤️
    اشعارت را كه هميشه دنبال ميكنم چه اينجا و چه جاي ديگر
    لذت بردنم و ميبرم، اگر عمري بود بزودي ميام برميگردم و عميقتر ميشم👍🌹
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۱
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۹
    سلام بر معترض الدوله

    قلب منی

    مغز منی

    جفت چشم و بنا گوشِ منی خندانک خندانک

    عشقی دادا خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
    درودها جناب پژمان خان خندانک


    چه خوب که باز هستید در این محفل ناب خندانک

    خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۵
    سلام مادر جان
    ممنون از بزرگواری همیشگی ات خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۷

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۲۴
    منم سلام

    چه رئالِ تلخی که قابل توجه مسئولان بی خیالِ مملکتی نوشتیدش

    و اینکه رنجواره چقَدَر شبیه کوهواره ست خندانک


    قلم تان همچنان نویسای ارزش ها
    درسلامتی و عزت مستدام خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۶
    سلام خانوم کوهواره
    زندگی با چاشنی تلخی
    یا تلخی با چاشنی زندگی
    مسئله این است
    مچکرات خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۷

    تلخواره خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۶
    سلام دوباره بانو کوهواره ممنون از بابت گل افشانی صفحه... خندانک
    مهرداد عزیزیان
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵
    درود بر شما جناب بدری
    هر سه زیبا بود
    گرچه شعر اول روی بنده تاثیری متفاوت تر داشت
    👏👏🌺🌺
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۱
    سلام شیخ ثانی مهرداد عزیزیان

    خیلی خیلی ممنون که به این داداش کوچیکت سر زدی خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۱۲
    درود پژمان عزیز
    به شعر ناب خوش برگشتید
    منت نهادید
    موفق باشید خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۷
    سلام پدر جان
    سایه ات رو سر ما
    مخلصیم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    سید هادی محمدی
    سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۲۰
    درود بر رفیقم پژمان عزیز

    زیبا بود و عالی

    قلمتان نویسا

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۳
    سلام هادی دوست داشتنی
    ممونات قربان قدمت خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    مهرداد مانا
    سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۳۷
    سلام .... و برای فهم چنین شعرهایی ... اصلا بگذارید از اول بگویم‌ ما در ادبیات مان همواره " سرمایه ستیز " بودیم ( و می خواستم این موضوع کتابم باشد اما ناگهان دستم از نوشتن سرد شد ) و این خود بر می گردد به اینکه یا خود پول نداشتیم و به خواجه ها (= آقازادگان امروز ) دهن کج می کردیم که :

    نازپرورده ی تنعم راه نبرد به دوست
    عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

    یا اینکه بحث دلداری و دلخوشکنک فقرا بود که :

    نه درویشی به راهی بی کفن ماند
    نه دولتمند برد از یک‌کفن بیش !!


    یکی نبود بگه مفاعیلن فعولن توی روح عمه ات .. من نان شب ندارم مساوات آخرت رو می خوام چکار ؟؟

    اما پس از رواج اندیشه های مارکس که اصالتا ضد سرمایه داری بود ، در ایران نیز تبلیغات توده ایها روی ادبیات و هنر معاصر ما تاثیر فراوانی گذاشت . بطوریکه موضوع فیلمفارسی اکثرا به قشر پایین دست جامعه اختصاص یافت و حتا مدال آوری بزرگانی مثل مرحوم تختی ، نوعی دادستانی و تسویه حساب طبقاتی از آن " مرفه های بی درد " به حساب می آمد . و خلاصه حتا در ادبیات سیاسی / فلسفی ما هم افرادی مانند شریعتی و برخی از چهره های انقلابی آنزمان از تعلق خود به " مستضعفین " با مباهات یاد می کردند . و همین شد که بچه ی پایین شهر به نوعی در مقابل آقای بالا شهر عرض اندام می کرد و او را با عناوین بچه سوسول و بچه ننه و ... مخاطب قرار می داد .
    این موضوع باعث شده بود که حتی فراتر از باور های شرعی و عرفی ، ما به آن دسته از زنانی که نه از روی هوا بلکه به اجبار فقر به خود فروشی و تن فروشی روی آورده بودند به دیده احترام بنگریم و این ادبیات به خصوص در کتاب "معصومه شیرازی" ( جمالزاده ) هم نمود بسیاری داشت . باقی آثار جلال و رسول پرویزی و صمد بهرنگی و ..‌ هم محتوایی ضد سرمایه داری داشتند البته هیچ کدام از آن ها به اندازه مرحوم " کارو " پیشتاز نبودند . تا جایی که او را می توان تریبون فقرا نامید آنهم فقرایی بسیار پایین دست که حتا به نان شب محتاج بودند و هیچ کدام از کودکانشان به همین خاطر توان تحصیل نداشتند و گرسنگی در چهره های آن ها بیداد می کرد.

    اما امروزه اگر فیلمی یا هنری بخواهد چنین رویکردی داشته باشد با عنوان سیاه نمایی با آن برخورد می‌شود و ناچار به عبور از سانسور و محدودیت های مختلف است با این حال در چند سال اخیر با وجود آن که خط فقر جابجا شده مثلاً نمی‌توان خانه ای را بدون یخچال و تلویزیون و موبایل و آب و برق تصور نمود ، اما دغدغه ی معیشت همچنان سر جایش می باشد و اگرچه این پارامترها با توجه به نیاز امروز ، ضامن سعادت یا ادبار هیچ قشری نیستند اما همچنان خط میان فقیر و ثروتمند برقرار است . شقی که هر روز دامنه ها و ابعاد آن بیشتر و بیشتر هم می شود . معادل شعر پژمان را می توان در کودک و کوزه اثر مرحوم اعتصامی مشاهده کرد و یا در برخی آثار مرحوم دانشور . اینکه بخواهیم ادعا کنیم که بسیار کم کودکانی پیدا می شوند که به علت نداشتن پاک کن و دفتر نتوانند تکلیف درسی خود را بنویسند در واقع نقدی است به محتوای جامعه شناختی شعر که همذات پنداری را در مخاطبین امروزه پایین می آورد اما به هیچ روی نمی‌توان منکر زیباییهای خاص و جادویی شعری شد که فقط از عهده ی پژمان برمی‌آید او بی هیچ تعارفی نماینده تام الاختیار و بی رقیب تخیل و منطق ادبی در میان ماست که در شعرش تمامی عناصر دارای شخصیت می شوند و آشنازدایی در کار او چنان است که گویی سر از جهانی دیگر با قوانینی دیگر درآورده ایم . بنابراین نمی توان با هیچ یک از قواعد این جهان به تحلیل و تفسیر شعر پژمان پرداخت . او نماینده ی نسلی ست که عینک هایشان را شکسته اند و به همه چیز از دریچه ای تازه می نگرند . یادم هست در دفتر اول مثنوی وقتی کنیزک بیمار می شود ، پادشاه عده ای از اطبا را بر بالین او حاضر می کند تا مگر علاجش نمایند . اما چون انشالله ( اگر خدا بخواهد ) را بر زبان یا بر دل نیاوردند ، خداوند نتایج کارهای آنها را برعکس نمود . بطوریکه سکنجبین باعث افزودن صفرا می شد و روغن بادام که مسهل است باعث یبوست می شد و آب مثل نفت آتش را تیز می نمود و ...

    گر خدا خواهد نگفتند از بطر
    پس خدا بنمودشان عجز بشر

    از قضا سرکنگبین صفرا فزود
    روغن بادام خشکی می‌نمود

    از هلیله قبض شد اطلاق رفت
    آب آتش را مدد شد همچو نفت

     اما کسی نمی دانست که روزی همین آشنازدایی خود به آرایه ای قوی برای رساندن مطلب در شعر تبدیل می شود . راستش به باور بنده در شعر پژمان ، آن عبارت معروف " شعر تبدیل محال به ممکن است " محقق می شود .
    و پژمان همشهری و همزبان بنده است که رفاقت با او و تنی چند را می توانم از افتخارات شخصی خود بدانم .

    نگاهی به شعر اول می‌اندازم :



    سااااکت!!

    همین ابتدای شعر تحکم بالادست مشخص است که با امر به سکوت ، هم لوکیشن شعر را مشخص می کند و هم مخاطب را میخکوب که دقت و نظم بیشتری را برای خوانش کار رعایت کند .


    -مهرافروز بیا پای تخته



    نام مهرافروز هم انتخابی کاملا هوشیارانه است . این نام به تنهایی بار پارادوکسیکال اثر را به دوش می کشد . که بعدها خواننده از خود بپرسد ، کودکی با اینهمه مشکل و مشقت چگونه می تواند حامل و ناشر مهر باشد .

    موضوع انشاء:
    محله ی خود را توصیف کنید.
    در حوالی ما هیچ وقت
    سحر سایزِ آسمان نشد

    یعنی همیشه تاریکی و ناامیدی بود در محله ی ما . سحر و آسمان در واقع لباس و ملبوس همند . و هر کدام باری ثقیل از معانی متفاوت و متقابل را می توانند مصادره کنند . محله ای که هیچگاه امید و شادی و نشاط ندارد و شب سیاه آن به پایان نمی رسد . چرا که اگر هم سحرگاهی باشد چنان تنگ و کوتاه است که به تن آسمان نخواهد رفت .

    که سگرمه ی تیر برق ها
    همیشه در هم است...... (( هرچند این خط هم بعنوان حشوی ملیح به امداد باقی تصاویر آمده ، اما شخصیت تیربرق ها می تواند به گزینه های زیادی اشارت کند ))

    (اجازه؟
    بقیشو ننوشتم)
    -چرا؟
    تراشِ گرسنه
    مدادم را خورد


    خوب انشا هرچند کامل است . اما معیار ده خطی آن رعایت نشده و علتش هم تمام شدن مداد مهرافروز بوده است . و البته شخصیت بخشی به تراش آنهم با صفت گرسنه و آنهم در محله ای که بی تردید فقیر هستند و گرسنگی اولین نشانه و نماد فقر


    بعد جای خالی غمگین
    از دفتر بیرون زد
    از کوچه گذشت
    از خیابان گذشت


    حالا قرار شده کلمه ی غمگین هم در انشا گنجانده شود اما به علت کمبود مداد ، موفق نشده ، خود آن جای خالی در هیاتی انسانی از کوچه و خیابان می گذرد تا به لوازم التحریر برسد آنهم با نام " آرزو "

    به لوازم التحریرِ آرزو رسید
    ببخشید برای پر کردنم
    جز زیر خطِ فقر
    خطوطی دارید؟

    استفاده ی دوگانه از خط و نیشخند و تلخند پنهان در آن را کاری ندارم . حالا هرچند مسافت میان غم و آرزو ، طولانی بوده و مستلزم عبور از چندین کوچه و خیابان ، اما بهرحال کالای مورد نظر یافت شده و آماده ی عرضه به مشتری . اما :

    +بله
    می خواست
    از خوشحالی پرواز کند
    که کارت خوان گفت:
    تراکنش ناموفق
    موجودی کافی نیست!!



    از زوایای مختلفی می توان به شعر نگاه کرد . شعر پژمان دو رکن اصلی دارد :

    ۱- آشنازدایی
    ۲- تشخیص

    و این دو مورد تنها یک عیب داشتند و آن جانسوز نبودن کار بود . یعنی آن طمطراق و تحکم و تکانه هایی که مثلا در شعر مجید و سلمان بود ، در شعر پژمان به چشم نمی خورد . اما در این اثر اصل " سوز و گداز " به خوبی محسوس است . و اگر قبلا پژمان را شاعری با استعداد خلق تصاویر صرف می دانستم ، الان می توانم به اعتبار همین چند شعر اخیر ، او را استادی در برانگیختن احساس بنامم . خاصه این شعر که با وجود دامنه ی محدودتر مصادیق آن _ به نسبت زمان و مکانی که در آنیم _ باری در تاثیر و تاثر ، شعری بسیار موفق است .

    و ای کاش فرصتی فراختر بود و مجالی گشاده تر ، تا به واکاوی دو اثر دیگر این صفحه قلمی زده و فکی می جنباندم . و راستی دوستان اگر از حال مانا پرسیده باشید ، همان " سر به دار دل به باران " م . و هنوز هوای گلاله در سر ..... خندانک



    مانا
    کرمانشاه ۲۴ آبان ۱۴۰۰
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۴
    سلام شیخ
    جز اینکه پای این پنجره ی سبز نشست و یاد گرفت چه میتوان گفت؟؟
    ممنونات عزیز دل که وقت و انرژی برای خط خطهای من صرف کردی
    بارها خواندم و میخوانم و لذت خواهم برد
    خیلی مخلصات خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدي حسنلو
    پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۴۱

    سلام پژمان عزیز
    بدون اغراق تو این چند سال تو دوسه تا سایت که
    شعرهای دوستان وبزرگان خوندم
    و شعرهای که تو سطح گسترده تر خونده میشه
    بقولی خواهان داره
    شعری با این سطح و شعور، کلی میگم نخونده بودم
    تازه متوجه میشم / به پل الواری بر نمیگردی /
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    کلاه نداشته ام از سر میگیرم
    و بلند میشم به احترام شعرت
    اینکه چکار کنم نمیدونم

    چیزی شبیه دار
    پایان شعر را بالا می‌ کشد

    این دستهای تو شعر پایین میاره
    تو دل خونه ها و کوچه ها
    تو سفره ها ، تو مدرسه ها
    این دستهای تو، شعر بالا میبره
    بله تو جمع شاعران آنقدر بالا بردی این شعر
    که خیلی دستها هر قدر هم خودشون بکشن بالا
    به ریشه های پربارش نمی رسند
    به خودم اجازه نمیدم ورود کنم به این شعر
    من رو عهدم نموندم برا شعری پیام گذاشتم
    نمیشد بی تفاوت عبور کنم.

    حس عجیبی دیدن
    لحظه لحظه این روزگار
    و نوری که این شعر به تاریکی میده
    برا دیدن و راهی که پیش رومون میذاره
    برا گفتن
    ممنونم از شعرت که به امروزم، به همین
    شبم کلی ستاره داد، ستاره های که تو این کوچه ها دنبال آسمان هستن! خندانک خندانک خندانک




    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۳
    سلام مهدی جان مهدی از نوع حسنلو کبیر خندانک
    داداش گلم خوشحالم بار دیگه فرصت فراهم شد باهات هم کلام بشم و از باغ کلماتت میوه ای بچینم...
    توو جهانی که همه برده ی لایک و کامنت شدیم
    این چنین گفتمان بی ریایی از چند دیوان تعریف تمجید ارزشمندترست
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۷
    سلام بزرگوار بسیار هم زیبا
    در وجود هر جامعه چراغ شعر روشنی است

    زمزمه ی نیم شب خلوت مستان است

    دل شاعر چون صبح صادق مهتاب است
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۷
    سلام بانو اهنگران مچکرات از این یادگاری که در صفحه ی ما نگاشتی خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    طوبی آهنگران
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۸
    بسیار دورود بر شما
    بسیار زیبا
    شعر نو شما
    موفق باشید
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    طوبی آهنگران
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۸
    خندانک
    محمد جواد عطاالهی
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۴
    سلام جناب بدری گرامی
    غیر از تخیلات بکر و کشفیات جدیدی که همیشه در اشعارتان موج می زند ، چیزی در این میان وجود دارد که دلم را می زند و آن هم واقعیات تلخ است و چه قدر تلخ است واقعیات شخصا از واقعیات به شعر فرار می کنم درست و غلطش را نمی دانم اما شما که اشعار و تخیلاتت با درد عجین است نمی دانم چه می کشی خدا صبرت بده.
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
    سلام محمد جواد عزیز
    خاک پاتیم داداش
    صبوری صبر هم از دست رفته عزیز دلم
    قربانِ معرفت ات خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    رضا رضوی تخلص (دود)
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۱۱
    سلام و دروددجناب بدری گرامی
    اشعار عمیق و تاثیر گذاری از قلمتان خواندم
    درد را چه زیبا به تصویر کشیدید هر چند درد را از هر طرف بخوانی درد است
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۲
    سلام آقا رضای عزیز

    درد هم شاید میخواسته اسمِ از جنس آسایش باشه ولی نا نذاشتیم

    چاکرات خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    مریم کاسیانی
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
    عالی عالی عالی
    درود بر شما
    قلمتان ماندگار
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۲
    سلام مریم بانو
    لطفت مستدام متشکراتم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ایمان اسماعیلی (راجی)
    دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۷
    سلام بر پژمان بدری عزیز و قلم نابش
    بسیار زیبا بود عزیز دل
    زنده باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۳
    ایمان عزیزم سلام
    یکه تازِ سرزمین قلبنی
    گل روت و می بوسم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    فاطمه بهرامی
    سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۳۴
    سلام ودرود بسیار پر معنا بود
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۳
    سلام خانوم بهرامی سپاسگذارم خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    محسن ابراهیمی اصل (غریب)
    سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۰۲
    درود جناب بدری خندانک خندانک خندانک
    بسیار عالی و تاثیرگذار خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۴
    سلام جناب محسن
    دست بوس امدنتیم دادا تاج سری خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    مینا امیریان(خورشید)
    سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک زیبا قلم زدید جناب بدری
    پاینده باشید
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۴
    سلام خانوم امیریان
    خورشید مهرت همیشه تابان
    مخلصین خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    طوبی آهنگران
    سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۱۷
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸🌸
    🌸🌸🌸
    🌸🌸
    🌸
    🌸
    🌸
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۵
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۹

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    مهرداد مانا
    چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۳۱
    مث همیشه عالی بود پژمان
    بعد از مدتها سری زدم و به تو و سلمان لایک دادم
    خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۷
    سلام شیخ خوشحالم که اینجایی و سپاس بابت نقدی که بر شعر پیشینم نگاشتی... خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی داودی مفرد
    پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۹
    خندانک خندانک خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
    سلام مهدی جان ممنون خندانک
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۱
    درودتان گرامی
    بسیاار عالی ..
    قطعه ی اول ، مرورگر آوای جان افزای استاد هژیر مهرافروز بود ... دردهای انسانی آن هنگام که با روح عارفانه ی شاعری پیوند میخورد ،چکامه ای میشود که تا سرستونهای عشق جاری خواهد شد.. برفراز مانید شاعر ارجمند
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۳۰
    سلام بانو طالب زاده
    حقیقت جناب هژیر مهرافروز و نمیشناسم و استفاده این فامیلی چند دلیل ذهنی داشت
    ممنون که آمدید و خواندید خندانک
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    سیده نسترن طالب زاده
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۴۸
    درود مجدد
    جای تعجب دارد ، چون ایشان یکی از هنرمندان نامدار خطه ی کرمانشاهانند و البته در ایران شناخته شده ...که بنده هم در کانون مفاخر و مشاهیر ایران ، چند سال پیش حضرتشان را از نزدیک زیارت کردم
    به هر ترتیب ، ذهن جناب عالی و سروده تان برایم از ارزش بسیاری برخوردارست .. شعر زیبا و به سزایی بود بازخوانی شد در این فرصت مجدد

    ماندگار قلم
    با مهر
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۶
    سلامی مجدد بر بانو طالب زاده ی عزیز
    از کم سعادتی منه ایشونو نمیشناسم مچکراتم از شما باعث آشنایی و آوردنِ نام آن عزیز شدید
    خندانک
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۳:۳۱
    سلام پسر عمو
    امیدوارم خوش و سلامت باشید
    از شعر شما چیزی دستگیرم نشد
    تا اونجا که لوازم التحریر اومده خوندم و اومدم برای عرض ادب
    موفق و سلامت باشید خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰

    🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۳۱
    سلام مهدی جان
    خیلی خوش آمدی و متشکرات که آمدی خندانک
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۲۳
    درود و زیباست مانند همیشه اندیشه هایتان
    به امیدروزی که تمام شاعران از عشق و آرامش و
    صلح بنویسندو جز این نباشدو نبینندو حس نکنند
    زمینی آباد آزاد سرشاراز عشق و خردو قدرت الهی
    آمین خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۷
    سلام شیخ قشقایی
    انشالله که همینطور میشه و دنیا رنگ بویی دیگه میگیره خندانک
    ارسال پاسخ
    مینا فتحی (آفاق)
    شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۳:۴۷
    درود جناب بدری گرانقدر

    چقدر زیبا درد را
    به تصویر کشیدید

    رد قلمتان ماندگار
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۲۹
    سلام و ممنونات بانو آفاق خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۱۵
    سلام ودرود استاد عالیقدر جناب بدری عزیز
    بسیار عالی وپر معنی
    وجالب بود موفق باشید خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۴
    سلام جناب فتحی
    ممنون از حضور عالی منشانه ی شما
    دس بوسیم خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0