يکشنبه ۲ دی
تقدیر شعری از مصطفی رضاوند
از دفتر ترانه حس خوب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۰۱ شماره ثبت ۱۰۴۰۴۳
بازدید : ۱۷۷ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب مصطفی رضاوند
|
تقدیر یعنی پیش من باشی
سمت نگاهت باغ بیگانه
از دست من هی سیب برداری
اما نگاهت باغ آن خانه
تحقیر یعنی خانه من دارد
اما تو گرم دیگری هستی
اصلا نمی فهمم چرا دل به
آغوش باغ دیگری بستی
تردید یعنی عاشقت هستم
اما نمی خواهم که برگردی
بیزارم از آغوش گرگی که
آغوش سردش را بغل کردی
تصمیم یعنی بی تو یا باتو
ازخانه بیرون میزنم امروز
در من دما هی اوج میگیرد
در این جهان سرد سرما سوز
زبان محاوره
این آخرین حرف من با تو
غیر از علاقه چی ازم دیدی
من عاشقانه دوستت دارم
اما تو این حالو نفهمیدی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چهارپاره ی زیبایی بود که در بند آخر کمی به ترانه متمایل شد، همانگونه که خودتان هم از محاوره استفاده کردید
در کل زیبا بود ۰👏👏🌺🌺