چهارشنبه ۲۸ آذر
همه مان تنهاییم شعری از موسی شریفی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۵۲ شماره ثبت ۱۰۳۹۲۲
بازدید : ۱۴۲ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب موسی شریفی
|
و درختی تنها وسط صحرا بود
باد میزد سر به او
گاهی از اوقات را
و نوازش میکرد
یال های تک درخت خسته را
به نوازش های که گهی سخت
و گهی تند نبود
باد در حین نوازش کردنِ موهای درخت
حرف میزد با او
تا هنوزم تک درخت
حسی از بودن کند
که کسی هست که مشتاق به اوست
آفرین باد به باد
که چنین رسم هم آغوشی
و احساس بداد
به درخت تنها
همه مان تنهاییم
و به یک باد
به سان دوستی،
با درخت صحرا،
خواهانیم
که بیاید و بگوید با ما
که هنوز هستم من،
نکند که خو بگیری به همه تنهایی
قسمتش کن با ما،
من دو گوشم
که اگر صلاح و لایق دیدی
دوست دارم بشنوم
آن بخش،از دیوانگی های دلت،
و چه آرزوهای محالی داری؟
من نه خیلی نزدیک
که چراغ دل تو کور شود
ونه خیلی دورم
که تو دلسرد شوی
ولی یک قول به عمق دل تو خواهم داد
پیش تو خواهم ماند
تا زمانی که جهان سر برود
همه مان تنهایم
و به یک باد به مانند رفاقت با درخت صحرا خواهانیم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته بسیار زیبا و خوش آهنگ بود