سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تویی که رفتی و بر مرکبت سوار شدی ...

        شعری از

        مریم صفری

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۳۴ شماره ثبت ۱۰۳۳۵۲
          بازدید : ۲۱۰   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم صفری

        تویی که رفتی و بر مرکبت سوار شدی
        تویی که سرزده بر خاطرم هوار شدی
        شبیه یک نفر از مردمی ولی وقتی
        گذشتی از خم این کوچه صدهزار شدی
         
        تویی که از غم شبهام با خبر شده ای
        و با عذاب نفسهام سر به سر شده‌ای
         تویی که یک غم شیرین مختصر بودی
        چقدر بعد سکوتت بزرگتر شده ای
         
        دلم برای تمامت برای هر نفرت
         دلم برای شبی، شانه ام، دوباره سرت
        برای شور نفسگیر غیرتت تنگ است
         بهانه‌های خودم طعنه‌های مختصرت
         
        برای هرچه از احساس من نمیفهمی
        برای اینکه بفهمی چقدر بی رحمی
         ببین مرا که پس از اعتراف بر عشقت
         به غیر درد نبودت چه داده‌ای سهمی
         
        بگیرم از گذرت دست پیش، گریه کنم؟
        شبیه آن که فقط خورده نیش، گریه کنم؟
        منی که میش دلم را دریده گرگ غرور
        در این هوای پس گرگ و میش، گریه کنم؟
         
        منم منم پروبالی که بی تو چیده شده
        دچار شهوت بعد از غروب دیده شده
        منم نتیجه‌ی شوم قمار در مستی
        لباس کنده‌ی شب پرده‌ی دریده شده
         
        منم کسی که از آغوش یار می‌ترسم
        که از هوای خوش چشمه‌سار می‌ترسم
        تو در سیاهی شب خواندی‌ام ستاره، بفهم!
        من از ستاره‌ی دنباله دار می‌ترسم
         
        دلیل ماندن در حال ساده‌ام برگرد
        شکوه عاشقی بی افاده‌ام برگرد
        بیا بخاطر ان ارج و احترامی که 
        به اعتبار تو از دست داده‌ام برگرد
         
        #مریم_صفری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۵:۲۱
        درود بانو
        بسیار زیبا و سرشار از احساس بود خندانک
        علی آقا اخوان ملایری
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۴
        درودها بر شما شاعر بانوی بزرگوار
        بسیار زیبا، نغز، شیوا و رسا سروده اید
        قلمتان نویسا، شاعرانگی هایتان مستدام باد
        خندانک خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۰:۴۹
        سلام موید باشید
        سیدحسن خزایی
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۷:۲۲
        سلام و درود :
        زیبا بود و پر از دلتنگی
        میشد مختصری نقد و پیشنهاد داد ولی اجازه نقد نداده بودید. لایق این گلها و لایک خندانک خندانک خندانک
        محمد فاضلی نژاد
        سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۰۲
        منم کسی که از آغوش یار می‌ترسم
        که از هوای خوش چشمه‌سار می‌ترسم
        تو در سیاهی شب خواندی‌ام ستاره، بفهم!
        من از ستاره‌ی دنباله دار می‌ترسم خندانک خندانک خندانک
        بسیار بسیار ناب میسرایبد بانو،درود بی کران تقدیم شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4