سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        کسی گفت....

        شعری از

        دانیال فریادی

        از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱ شماره ثبت ۱۰۳۲۷۶
          بازدید : ۳۸۳   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دانیال فریادی

        باران نبارید!
        زیرا از سقف سوراخ
        خانه ی همسایه مان خجالت کشید!
         
        باران نبارید!
         
        زیرا
         از طناب رخت مادرم
        خجالت کشید!
         
        ومادرم با خرجی مچاله شده در کش جورابش
        حرف میزند...
         
         
        پدرم یکریز صلوات می فرستد
        تا عصبانی نشود!
         
        ننه کوکب  هرماه
        یک کبوتر ازاد می کند!
        تا پسرش سلامت از سفر برگردد 
         
        اسپند دود کردن مادرم
        علامت بیکار شدن پدرم است!
         
        کسی گفت:
        کشتزار پنبه در خطر است!
        گل های سرخ
        سرشان به سلامت!
         
         
        کسی گفت:
         طعم لواشک
        در دهان بچه ها
        لذت بخش است!
        طعم مرگ نه...
         
        کسی گفت:
        من بازخواب های رنگی خواهم دید!
        من باز صد افرین خواهم گرفت!
        من باز
        دو چرخه ی قوراضه ام را
        از هوای بالا شهر
        باد خواهم کرد!
         
        کسی گفت...
         
        با تشکر
        دانیال فریادی
         
        با نقد خویش راهگشا باشیم
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۴۱


        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم

        شعری پیش رو داریم از جناب دانیال فریادی این چندمین شعر از این شاعر جوان است که نقدش میکنم و شاید هر بار مطالبی تازه تر از قلم ایشان دستگیر مان میگردد.

        وقتی درون مایه ی شعر به خانواده و معرفی اعضای آن برمی‌گردد شروع شعر کمی دچار اطناب شده چرا که برای خانواده مهم باریدن باران است و دیگر مقوله ی گنجشک اضافه است که در ابتدای کار ذهن مخاطب را به سمت وسوی دیگر می برد.
        اگر شعر اینگونه شروع شود که
        باران خواست ببارد ولی از طناب رخت مادرم خجالت کشید مارا مستقیم وارد فضای دیالکتیک شعر و تقسیم بندی خانواده میکند.
        خیلی زیبا تصویر شده

        ومادرم با خرجی مچاله شده در کش جورابش
        حرف میزد...

        اما زمان نگارش به ماضی تغییر کرده چرا؟
        در حالی که شاعر زمان حال را برای ما تصویر میکند. حرف میزند یا حرف می‌زد؟

        امروز هر جور شده سیب هم باید بخرم....

        چرا باید سیب بخری برای چه و برای که، وسط شعر ادعایی نامربوط که نه اولی دارد و نه آخری ذهن مخاطب هیچ برداشتی از این موضوع ندارد. 
        اگر ادعای شاعر این باشد که میخواهم گروتسک تلخی ایجاد کنم نه تنها با این کار موفق نشده بلکه یک دست بودن شعر را هم زیر سوال برده.
        اما اگر میگفت امروز هر جور شده سیب هم باید بخرم.... سرفه های شبانه ی  پدرم زیاد شده  و یا مشابه این کلامها کمی معقول تر و جا افتاده تر و در سبک و سیاق شعر قرار میگرفت
        شاید شاعر عنوان کند یکی از مولفه های شعر پست مدرن معنی گریزی و معنی را دست مخاطب دادن است اما باید توجه داشت مولفه ای که در شعر پسا مدرن مطرح شده در داستان روایی مجموعه  ی شعر اتفاق ‌می افتد و غیر از این به سمت مبهم انگاری خواهد رفت. مضمون‌هایی که شاعر برای ابراز گلایه انتخاب کرده  پراکنده هستند و در برخی موارد مانند مقوله ی خرید سیب سمت دادائیسم رفته است.


        پدرم یکریز صلوات می فرستد
        تا عصبانی شود!

        یا شاعر اشتباه تایپی دارد که نشود را شود نوشته و یا اگر صحیحش همین است آیا فرستادن صلوات باعث عصبانیت می‌شود؟  خدا عالم است!

        وسط شعر و گفتن درد و رنج یک خانواده صحبت از مَشتی قربان نامعلوم چیز گزافی است چه این قربان آقا وسط معرکه نوشته ی دانیال فریادی چه میکند و چه نقشی در پیوند زدن معضلات خانواده دارد در حالی که هنوز شاعر به آنالیز دقیق مصیبت های خانواده نپرداخته است.
        گیجی و سردرگمی نوشته و شاعر از رخداد های فردی و گریز به نمایه های اجتماعی ضعفی است که در این نوشته میشود اشاره کرد.


        اسپند دود کردن مادرم
        علامت بیکار شدن پدرم است!
        کسی گفت:
        او می اید!

        آشنا زدایی در شعر در گرو قبول یک سری روابط علّی و معلولی است که گاهی این روابط را چنان برعکس میکنند که مانند برخی شعر های خود منتقد میبینید داس را درو میکند. اما اگر داس را درو میکنیم رابطه ی علت و معلولی را وارونه کرده ایم.
        اما در شعر دانیال چرا دود کردن اسپند باید نشانه ی بیکاری پدر باشد؟ چه ما تا آنجا که دیده ایم دود کردن اسپند برای رفع چشم زخم و یا تهویه مطبوع هوا به کار رفته و کسی برای بی کاری کسی اسپند دود نمی‌کند. بهتر بود به جای دود کردن اسپند از باز کردن سفره ی نذری سخن به میان می آمد.
        او کیست که می آید؟ منجی عالم بشریت ویا کسی که خانواده انتظارش را دارد؟
        آیا قبل از اینکه فقر باشد لواشک در طعم بچه ها مزه نمی‌داد
        که شاعر بی دقتی در تایپ دارد و طعم را طمع نوشته گرچه اگر طمع هم باشد و اشتباه تایپی نباشد باز ایرادی ندارد اما طعم و یا طمع هردو در دهان بچه ها همیشه لذت دارد چه در گذشته و چه در آینده. شاعر میخواسته دهان خالی بچه ها را از لواشک تصویر کند که به درستی پرداخت نکرده است.

        شاعر در شعر خود غلط های املایی دارد که یا سهوی است و یا از روی بی دقتی و یا درست مطالعه نکردن شعرش که باید این نقاط ضعف را هم اصلاح نماید مانند کلمه ی قراضه که اشتباها قورازه نوشته شده است.

        پس از واکاوی در ایرادات شعر میپردازم به نقاط قوت این شعر

        شعر توانسته احساسات مخاطب را برانگیخته کند چه در ژانر فقر و بیکاری اجتماعی علی‌الخصوص در بعد فقر خانواده
        تصاویر زیبا و بکری  همچون مچاله شدن خرجی
        خجالت کشیدن باران از بند رخت و باد کردن چرخ دوچرخه از هوای بالای شهر، توانایی و استعداد و قدرت خیال شاعر را می‌رساند.


        ایام عزت مستدام

        سید هادی محمدی
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۲۲:۴۲
        سلام و درود بر استاد محمدی

        وتشکر ویژه ار نقد انوزنده شما دوست خوب من
        و در رابطه با اشکالات این شعر من این شعرها رو من سیاه مشق هایی می دانم که تمرین یست برای رسیدن به ان سبک و سیاق خودم...
        بازم ممنون از راهنمایی شما خندانک : خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        درود بر دانیال فریادی

        الان با این اصلاحیه که انجام دادی فوق العاده شده

        عالی شده آفرین

        🌷🌷🌷🌷🌷
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        سلام مجدد به استاد محمدی

        اسپند دود کردن مادرم
        علامت بیکار شدن پدرم است!
        در رابطه ی با رابط این اسپند دود کردت با بیکار شدن پدر..
        در جامعه وارتباط انسانی همیشه دیده ایم که دنبال مقصر می گردیم
        شاید این مادر مقصر بیکارشدن شوهرش را به اسان ترین دلیل که به فکرش می رسد رابط می دهد که همان چشم خوردن است.ولی انواع دلیل های گسترده دارد که به ذهن او نمی رسد
        باتشکر مجدد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۵۲
        درود بزرگوار خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۵:۵۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۶:۰۷
        سلام به دست آوردن ارتباط بین سطرها دشوار است من گاه قلم به دست میگیرم و بی تامل هر آنچه به ذهنم رسید مینویسم بعدها دیدم گویا سبکی هم داریم که شیوه اش همین بی تامل نویسیست شما این اثر را چگونه موفق شدید بسرایید؟
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۱
        سلام
        وممنون از نظر شما.ولی دوست من اگر نقدیا انتقادی داری روشن بگویید خوشحال می شوم.چرا حرف های خودت را در کنایه می گویید.کجا اثری بدون تامل و فکر ساخته می شود!
        شاید متطورتان سبک دادایسم باشد که منشای ات موچ گرایی است.که اصلا در شعر های من اثری از پوج گرایی نیست.اگر میخواهید شعر مرا نقد کتید خوشحال نی شود تک نقد را بزنید.
        هنوزم متطورینان را از شعری بی تامل نمیدانم

        با تشکر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        خدیجه وفایی راد ( غریبه)
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۶:۵۵
        درودتان
        زیبا قلم زده‌اید خندانک
        مانا باشید به مهر خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۳۰
        سلام بانوی محترم


        ممنون از نظر لطف شما



        شاد باشید و سلامت خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۲
        شاعر بزرگوار
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۳۱
        سلان استاد مهربان


        تشکر ویژه از لطف شما



        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۱۸:۳۱
        سلام دوست گرامی
        دو بند اول شعر زیبایی بود و از آنجا به بعد گویا وارد خطوطی از یک داستان شده ایم تا بند آخر که شعر زیبایی اتفاق می افتد ، در آخر جالب و خواندنی بود .
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۲۲:۵۰
        سلام
        دوست من
        ممنون از لطف شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک


        خندانک
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ ۲۳:۱۶
        سلام منظورم مشخص بود گاه یک مفهوم کلی یا ایده ی شاعرانه ابتدادر ذهن شکل میگیرد آن اجمال را شاعر به تفضیل در می آورد گاه نه شاعر ایده ی خاصی ندارد قلم را به دست میگیرد هرچه به ذهنش آمد مثلا نمونه الان من هیچ ایده ای ندارم هرچه به ذهنم آمد مینویسم: سلام بر تو خورشید در کدام افقهای لایتناهی مانده ای باران نمی آید چگونه هبوط ابرها اورست را به زانو در آورده است بتاز ای اسب من که طپش آینه افکارم را آشفته کرده است. میبینید هرچه به ذهنم آمد نوشتم در اثر شما هم به هم ریختگی مشهود است وحدت مضمونی سطر به سطر اثرتان چیست؟
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
        سلام دوست من
        ممنون از نطر شما.ولی من صدها دلنوشته دارم که از درونش صد ها بیرون میاد ولی من این ها رو سیاه مشقی می بببنم برای رسیدن یک و سیایق خودم.به قول فروغ شاعر باید در تمام لحطه های زندگی ش شاعر باشید نه فقط لحطه شعر سرودن.بازم ممنون از شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۰۳:۱۴
        سلام به کل گویا اثر را زیرو رو کردید این نشانه نقدپذیریست باری هنوز غلط دارد قراضه، آزاد،آفرین دوچرخه صحیح است تا خطاهای املایی در اثری وجود دارد پرداختن به محتوا محلی از اعراب ندارد
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        بله قراضه صحیح است
        تشکررررررر
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۰۱
        درود بر شما
        خوشحالم که شاهد بهتر شدن آثارتان هستم
        موفقیت تان روزافزون

        و مادرم اسپند می ریزد در کام تب دار خانه
        تا به چشم نیاید پریشانی شب های شهرمان
        تا محو شود بی رنگی دستان پدر در دل دود ...

        وی صورتش را با سیلی سرخ می کند خندانک


        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۳:۴۷
        سلام و درود بر بانوی شعر


        ممنون از نظر لطف شما
        ولذ ت بردم از بداهه زیبای شما


        در پناه خدا شاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۵:۳۲
        سلام و درود خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک

        خندانک دورد و سلام بر استاد شریف
        وتشکر فراوان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0