دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر زیبا بنماران (زیبا)
آخرین اشعار ناب زیبا بنماران (زیبا)
|
چقدر دلم گندم میخواهد
چقدر گمم در تو
چقدر بی هوا می آیی
چقدر ناپیدایی
بوی نان پخته میدهی
بوی گندم زار رسیده
بوی باغ گنگ
بوی جوی خالی
بوی خیال آب
بوی بودنی که خواب رفته
بوی هذیان میدهی
عجیب بی پناهم
عجیب دلخسته
عجیب دست بسته
عجیب بی زبانم
عجیب غمگین
عجیب بی خیال
عجیب راه گم کرده
راه را از بی راهه نمیجویم
راه رفتنت را
راه آمدنت را
راه گم شدنت را
راه هایی را که به تو میرسند
راه هایی را که دورمان کردند
راه روهای پر از چشم را
راهی را نمیپویم
دانه دانه ریز میشوم
خرد میشوم
و بعد سکوت رهایم نمیکند
غرق میشوم در بودن
در نبودن
در آیینه ای گم شده بین
تو و
من
آرام بیدار میشوم
روز است
شب نیامده تمام شده است
و
ما تمامی نداریم
حتی در بی زبانی
آه هایی نهفته را در خود میپرورانیم
آرامم کن
من طعم تو را از یاد برده ام
بیدارم کن
کابوس تلخیست
گم شده در سیاهی زمان
بیدارم کن .
واگویه های عشق: زیبابنماران
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.