پنجشنبه ۲۹ آذر
ترانه شعری از حمیدرضا حامدی
از دفتر میوه ی ممنوع نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۱ ۱۸:۴۱ شماره ثبت ۱۰۰۳۶
بازدید : ۹۶۹ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضا حامدی
|
بین ماهرچی بود تموم شد رفت
این دفه ساکِ رفتنُ بسته م
موندنی نیستم خیالت تخت
دیگه ازدستِ بازیات خسته م
* * *
نصفت انگار بود زیر ِ زمین
چی کشیدم من از تو نیم وجبی
خوب نیگا کن ببین چی ساختی ازم
یه روانی ... یه آدم عصبی
* * *
قرص آرام بخش من بودی
تو شبای عذاب و دلشوره
امشب اما یه آدم عصبی
ساختی از من که بی تو مجبوره
* * *
با خودش توی آینه حرف بزنه
لعن و نفرین و فحش ِ زیر ِلبی
چند ساعت اتاقُ متر کنه
با همین جمله های بی ادبی
* * *
یادته عصر اولین دیدار...؟
بعد چند دفعه که منُ کاشتی
جای قول و قرار، نیمکت پارک
وسط اون گُلا که دوس داشتی
* * *
من که حرفات باورم شده بود
دیگه پس این همه دروغ چرا؟
تو که شعر دلت سپید نبود
خوندی اینقدر از فروغ چرا؟
* * *
با خودم فکر میکنم؛ یعنی...
داری الان به کی نفس میدی
سادگیمُ ببین که میگفتم...
لااقل کادوئامُ پس میدی!
* * *
پیش چشمام چقدر تاریکن
شبای خوشگل چراغونی
تو مقصر نبودی اینه دیگه
آخره عشقای خیابونی...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.