يکشنبه ۲۷ آبان
شبانه شعری از حمیدرضا حامدی
از دفتر میوه ی ممنوع نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۱ ۱۵:۰۶ شماره ثبت ۹۸۴۰
بازدید : ۹۹۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضا حامدی
|
شب است یک شب نمناک و سرد پاییزی
به گوش می رسد از دوردست، زوزه مرگ
سروده های خودش را بلند می خواند...
زمین یخ زده در زیر گام های تگرگ !
**********
شب است یک شب طولانی و عذاب آور
شبی که در دلش از عشق ردپایی نیست
و در حریم غم آلود و ماتم افزایش...
برای پر زدن یک پرنده جایی نیست
**********
شب است یک شب خاکستری که طوفانش
فضای منجمد سینه را خراشیده...
صدای چک چک غم روی ناودان خیال
هجوم صاعقه بر شاخه های خشکیده
**********
شب است یک شب اندوهناک و جانفرسا
شبی که از نفسش بوی گور می آید
ز بی پناهی و ترس ستاره ها پیداست
که دیو ظلمتیان با غرور می آید...
**********
سکوت هست وسیاهی سقوط هست و زوال
کسی سپیدی امَید را نمی فهمد...
تمام عرش خدا را به زیر پر دارد
شبی که خنده ی خورشید را نمی فهمد
**********
شب است یک شب تاریک یک شب ممتد
شبی به رنگ جدایی و بی کرانی ِ درد
شبی به وسعت اندیشه های بی پایان
شبی که چشم سیاه تو را به یاد آورد !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.