سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        من زنی را می شناسم!

        شعری از

        دانیال فریادی

        از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۰۳ شماره ثبت ۱۰۰۱۳۴
          بازدید : ۳۶۳   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دانیال فریادی

        صد بار به صلیب کشیدم
        عروسکی 
        که شهبی پیری من بود
        صدبار وعده های سر خرمن دادم
        به مترسک های سر راهم
         
        دست استخوانی ارواح
        هر شب گلویم را می فشرد!
        وکاسه های حلوا بوی جهنم میدادند
        بوی تند گوگرد
        بوی رطوبت دیوار کاهلی
         
        من زنی را می شناسم
        که دست هایش  همیشه
        بوی غذاهای لذیذ می داد
         
        من زنی را می شناسم
        هر رور صبح
        به گربه های ته کوچه سلام می کرد
         
        و زنی که در حسرت یک جیغ مرد!
        طلاست که در اغوش مردگان
        هرگز نخواهد مرد!
        کابوسی که سرانحام اتفاق خواهد افتاد
        مرا می تر ساند!
        بالا پوشی که پدر بزرگم به ارث گذاشت
        بوی دندان های خرس می داد!
         
         
        با تشکر
        دانیال فریادی
        با نقد و نظرات دوستان راهگشا باشیم
        (امیدوارم دوستان در این تامل کنند که چرا من در پایان شعر جایی دندان خرس گفته ام بوی دندان خرس .ممنون می شوم)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۱۲
        درود جناب فریادی
        بسیار زیبا و جالب بود
        شبیه؟ خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
        سلام استاد گرامی




        ممنون ار شما




        پاینده باشید





        خندانک خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۳۱
        درودها



        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
        سلام




        ممنون از لطف شما










        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک





        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۰۸
        درود فراوان
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۱
        سلام دوست من




        ممنون از شما



        وتصکر از نطرتان






        خندانک خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۴۰
        سلام ودرود شاعر گرامی جناب فریادی عزیز
        بسیار عالی وزیبا

        البته متن کلام تقریبا گلایه امیز است ودور ازانتظار

        شاعر که حتما چیزی بوده انتظارش رانداشته اید
        شاید هم ازدست زمانه ناراحت باشید که
        انتخاب پدر بزرگان بوده است
        و

        شاید موردی باشد که ما نمیتوانیم حدس و
        گمان بزنیم به هر ترتیب
        امیداست که مورد خواستی نباشد

        شادو سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۲
        سلام


        دوست من



        ممنون از شما


        خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        خندانک ۱
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۰۱
        درودها شاعر گرامی خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۳
        سلام




        تشکر فراوان از شما






        خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل احمدی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۵۳
        سلام و درود جناب فریادی عزیز 🌻
        شعری با احساس و با شکایت از اوضاع بود که فریادی در آن نهفته
        درود بر شما
        🌻
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال فریادی
        جمعه ۴ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۴۹
        سلام دوست من


        ممنون از لطف شما


        پاینده باشید و شاد




        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۵ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۵۲
        سلام میخوام برای شعرت بنویسم خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال فریادی
        شنبه ۵ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        سلام


        ممنون افتخار می دهید خندانک خندانک خندانک




        خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1