پنجشنبه ۸ آذر
پیچیده یا ساده و همه فهم
ارسال شده توسط علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق در تاریخ : شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۴۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۱۷ | نظرات : ۸۹
|
|
سلام دوستان
بعضی از همقطاران دوست دارند شعری بسرایند که خواننده برای درک آن باید دکترای ادبیات داشته باشد
و بعضی ها دوست دارند شعری بسرایند ساده و همه فهم
مثال نمی زنم مثل کدام حضرت یا کدام استاد....
شما طرفدار کدام دسته هستید ؟
به نظر شما کدام صحیح تر است؟ پیچیده یا ساده
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۲۱۰ در تاریخ شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
به به بسیار زیبا استاد محمدی گرامی بهره مند شدیم ،سپاس درود برجناب عالی و جناب حاجی پور ارجمند | |
|
درودبرشما هادی جان عزیزم بسیار مفید بود احسنت هادی جان 🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ | |
|
سپاس از لطف بی کران جناب استاد محمدی بسیار عالی وجامع | |
|
درود و دستمریزاد | |
|
درود بر شما استاد محمدی بزرگوار حضورتان نه تنها برای بنده بلکه مطمئنا بر دانای دوستان شعر ناب مایه سرافرازی است بنده ابدا قصد قیاس مع الفارق نداشتم بلکه این موضوع را طرح کردم تا از دانش دوستان بهره بگیرم و بین همقطاران تبادل دانش و اطلاعات انجام گیرد بنده افتخار میکنم که در محضر استادی چون شما در حال علم آموزی هستم کلام شما برای بنده حسن ختام است سپاسگزار م از اینکه قابل دانستید و کلاس درسی در اینجا برگزار کردید | |
|
درود بر شما بانو قشقایی بزرگوار حضور شما مایه افتخار است | |
|
درود بر شما استاد شفیعی گرامی حضور شما مایه افتخار است سپاسگزارم از اینکه با نظرات خود این صفحه را مزین نمودید | |
|
درود بر شما استاد گرانقدر و عزیز اعضای سایت آقای محمدی ممنونم از تعاریف و توضیحاتتون در معرفی سبک ها خدا سلامتی و خیر وافر نصیبتان کند درود بر شما آقای حاجی پوری گرامی پاینده باشید | |
|
درود بر شما بانو قشقایی سپاسگزارم | |
|
درود بر شما جناب کاظمی سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر شما بانو آفاق سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر شما بانو زند سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر رفیق عزیزم امیر جان سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر شما جناب فخوری هنرمند و دوست داشتنی سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر شما جناب حاجی پوری ممنونم بابت تعاریف و الطافتان | |
|
درود بر شما بانو عجم سپاس از شما و حضورتان | |
|
درود بر شما جناب شفیعی بزرگوار بمانید به مهر و بسرایید | |
|
درود بر شما بانو کاسیانی سپاس از شما و حضورتان ممنونم بابت تعاریف و الطافتان بمانید به مهر و بسرایید | |
|
درودبرشما استاد عزیزم جناب حکیم بزرگوار 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐 ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟
| |
|
درود بر شما استاد محمدی بزرگوار حضورتان همیشه مایه سرافرازی است از لطف شما بسیار سپاسگزارم | |
|
درود بر شما استاد بانو عجم بزرگوار حضورتان همیشه مایه سرافرازی است | |
|
درود بر شما جناب کاظمی گرامی حضورتان همیشه گرامی است | |
|
درود بر شما استاد مدهوش بزرگوار حضور شما مایه افتخار است | |
|
درود بر شما استاد سلیمی بزرگوار حضور شما مایه سرافرازی است | |
|
🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ | |
|
درود بر شما استاد شفیعی گرامی و حضور شما مایه افتخار است | |
|
🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ | |
|
درود بر شما استاد علامیان بزرگوار حضور شما مایه سرافرازی است | |
|
درود بر شما استاد علامیان بزرگوار حضور شما مایه سرافرازی است | |
|
درود بر شما استاد نظری گرامی | |
|
حضورتان همیشه مایه سرافرازی است | |
|
🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ | |
|
درود بر شما بانو خدابنده حضور شما همیشه مایه سرافرازی است | |
|
🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ | |
|
درود بر شما استاد سلیمی گرامی حضور شما مایه افتخار است سپاس از شما که این صفحه را به نظرات. خود مزین نمودید | |
|
درودبرشما رحیم جان عزیزم 🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️ | |
|
درود بر شما استاد فخوری بزرگوار حضور شما همیشه مایه سرافرازی است سپاسگزارم از اینکه این صفحه را به نظرات خود مزین نمودید | |
|
درود بر شما استاد آرامش بزرگوار حضور شما مایه افتخار است | |
|
درود بر شما استاد آزاد بخت گرامی حضورتان همیشه مایه سرافرازی است | |
|
درود بر شما استاد انصاری گرامی حضور شما مایه سرافرازی است | |
|
درود بر شما استاد آفاق گرامی حضور شما مایه افتخار است | |
|
درود بر شما بانو قشقایی بزرگوار حضورتان همیشه مایه سرافرازی است از | |
|
درود بر شما جناب شاهی بزرگوار حضور شما مایه افتخار است سپاسگزارم از اینکه با نظرات خود این صفحه را مزین نمودید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مطلبی جناب حاجی پوری گرامی در پست وبلاگ خودشان گذاشته اند که بر آن شدم چند سطری جهت آگاهی دوستان بنویسم
عین مطلب ایشان به قرار زیر است
(( سلام دوستان
بعضی از همقطاران دوست دارند شعری بسرایند که خواننده برای درک آن باید دکترای ادبیات داشته باشد
و بعضی ها دوست دارند شعری بسرایند ساده و همه فهم
مثال نمی زنم مثل کدام حضرت یا کدام استاد....
شما طرفدار کدام دسته هستید ؟
به نظر شما کدام صحیح تر است؟ پیچیده یا ساده))
🔷 قیاس مع الفارق چیست؟
مغالطه تمثیل ناروا یا مقایسه ی نادرست یا قیاس معالفارق (False analogy یا Argument from analogy) وقتی روی میدهد که شخصی در هنگام استدلال از شباهتهای آشکار و مشخص دو چیز به یکدیگر، شباهتهای دیگری را نتیجهگیری کند در حالیکه این شباهتها نامعلوم بوده و نیاز به بررسی و اثبات دارند.
✍️مانند قیاس زیر
✔️ در باز است.
✔️ باز، پرنده است.
✔️ در نتیجه در پرنده است.
جناب حاجی پوری در این استفهام و قیاس از این نوع استفاده کردهاند که در ذیل دلایل آن مبسوط آورده خواهد شد.
🔷 همه کیست و همه فهم یعنی چه
منظور از همه در این سوال جناب حاجی پوری چه کسانی هستند؟ همه ی آحاد مردم؟
همه ی انسانها؟
قطعا اینگونه تعمیم کار درستی نیست چرا که درک هنر قطعا و حتما متوسط به بالای شعور و آگاهی و سواد را طلب میکند.
چگونه میشود شعری نوشت که همه فهم باشد در صورتی که سهم همه از برداشت های شعری یکسان نیست و همه شعور کافی و سواد وافی برای درک هنر را ندارند.
مخاطب عام یک نفر نیست؛ یک جمعیت است، نه تنها در مغازه ها و خیابان ها و خانه ها، بلکه در دانشکده های ادبیات و حتی در یک شب شعر تخصصی و نشست نقد ادبی هم هست، حتی گاهی در گوشه ای از ذهنیتِ مخاطب خاص هم رؤیت شده است.
چه بسیار شاعرانی که در سالهای اولِ شاعری شان استعدادهای شگفتی بودند، اما مخاطب عام دوست داشت از آنها برای سرگرمی خود استفاده کند، بنابراین شروع کرد به تشویق آنها. اصلاً این مخاطب عام مهارتِ خاصی در استعدادیابی و سرکوبِ آن دارد.
حتی می شود گفت افرادی که از شعر و شاعری بیزارند، بیش از مخاطب عام به ادبیات خدمت کرده اند، نمونه اش بسیاری از والدین و نزدیکانِ بعضی شاعران، که با وجود تنفر از شعر و شاعری، چه مصائبی را متحمل شدند و باز هم در جمعیتِ مخاطب عام قرار نگرفتند؛ سوختند و ساختند.
اما همین مخاطب عام است که به راحتی شاعرِ موردعلاقه اش را در بدترین موقعیت تنها می گذارد و می رود پیِ سرگرمی های دیگرش.
این مخاطب عام که در شعر و شاعری شاعر را مجبور میکند که در شعرش استعاره ها و صنایع را کنار بگذارد و شعری در خور فهم اینان بسراید که بعد تشویق کنند و اگر شعر فوق العاده ای بنویسی که پر باشد از همه ی پارامترهای شاعری بگویند چه شعر سختی و غیره و ذالک البته عکس این مطالب را هم خواهم گفت و پارادوکس های زیادی را مطرح خواهم کرد.
🔷 هر سخن موزونی که روی طناب افاعیل چیده شده باشد شعر نیست
عده ای تصور میکنند که وقتی سخنی را در بحور و افاعیل سرودند و در یکی از قالب ها شروع به چیدمان قوافی کردند شعر گفته اند و تمام اما اینگونه نیست شعر تنها وزن نیست، گرچه درستی وزن در اشعار موزون شرط اول است اما شرط تامه نیست سخنی موزون که فاقد آرایه و صور خیال و تصویر و…. باشد به زعم من نثر موزون است.
دیالوگی است وزن دار، گزارشی است در پرانتز وزن که هیچ ندارد.
هنر، نقطهی تلاقی فرم و محتواست که حاصل و هماهنگی بین این دو، زیبایی و قدرتمندی چشمگیر یک اثر محسوب میشود.
شعر هم که از ابتدا بخاطر دربرداشتن مشخصههای محتوایی و زیبایی در فرم، جلوهای شاخص از هنر شناخته میشود، هرگز از این قاعده مستثنا نبوده است.
در این بحث که یک اثر چگونه میتواند هم زیبا و هم پرمحتوا باشد، به خالق اثر یا شاعر شعر میرسیم. و به اینکه یک شاعر افزون بر داشتن ذوق ادبی، طبیعتاً باید پس زمینهای به نام سواد داشته باشد. البته اینجا منظور از سواد مدرک نیست. آن را میتوان اندیشه، نظر یا... معنا کرد.
اگر به شاعران شهیر سرزمین خودمان همچون سعدی شیرینسخن مراجعه کنیم، پیوند اندیشه و زیبایی را در آثار فاخر او به وضوح میتوانیم ببینیم:
«طریقت بجز خدمت خلق نیست/ به تسبیح و سجاده و دلق نیست.» سعدی در این بیت که از گلستان انتخاب شده است، اندیشه و نظر صریح خود را در عین زیبایی به گوش خواننده میرساند.
وقتی از شاعر بودن هزاران نفر در فضاهای مجازی چشم بپوشیم، میرسیم به شاعرانی که نسبتا شناخته شدهاند و کارهایشان مخاطب دارد(حال بماند اینکه از چه طرقی مخاطب پیدا کردهاند). بیشتر آنها بعد از اینکه تاحدودی بر وزن و قافیه مسلط میشوند، شروع به بافتن زلف یار و ستایش خال یار میکنند. متاسفانه مخاطبان غیرحرفهای هم که زیاد در باب این بافتنها موشکافی نمیکنند، هر نوشتهی موزونی را به عنوان شعر قبول میکنند.
یک وجهه از این اوضاع وخیم، دربارهی شعر نو و بیشتر شعر سپید صدق میکند. وقتی آنهایی که فقط تعریفشان از شعر سپید «شعری فاقد وزن عروضی و اجباری نبودن قافیه است»، دیگر میتوان حدس زد که در یک جمع پنج نفری، شش شاعر سپیدسرا داشته باشیم و در نتیجهی گرفته شدن حال شاعرها، با باران شعر نو مواجه شویم.
شاعران امروز ما با تکیه بر بیت « یک عمر میشود سخن از زلف یار گفت» از صائب تبریزی، تصمیم گرفتهاند چشمشان را بر پیرامونشان که پر است از مضمون و موضوع ببندند و قید محتوا را بزنند.
از شعر فارسی که روحی زلال داشت و جسمی قدرتمند، اکنون چیزی جز چند تکه استخوان نمانده است. البته همیشه بودند و هستند شاعران شاعری که حتی خون جاری در رگهایشان را وقف ادبیات فارسی کردهاند تا این درخت بیش از پیش تنومند باشد و استوار؛ ولی با پا در عرصه گذاشتن فضاهای مجازی و تصور پیمودن ره صدساله در یک شب، نیز تشویقهای کاذب، بیشتر جوانان شاعر ما به تکرار مکررات وا داشته شدهاند.
اول باور کنیم که دنیا از هر شاعر یک نسخه نیاز دارد و دوم با سبک و مضامین تازهای وارد دنیای شعر و ادبیات شویم. و بهترین کار این است که اگر خود متوجه شدهایم نوشتههای موزونمان شعر نیستند، آهسته و بیحاشیه، عرصه را برای جوانان مستعد رها کنیم.
گرچه عشق باب مورد پسند همگان، مخصوصاً مخاطبان جوان است؛ ولی امروزه نوشتن از عشق برای شاعران تازهکار، تبدیل به نردبانی برای رسیدن زودهنگام به شهرت شده است. باید یقین داشت پرداختن به رسالت اصلی شعر و یافتن مضامین و محتواهای ناب و جدید اجتماعی، و همچنین زبان گویای جامعه بودن در دنیای امروز ادبیات که تشنهی محتواست، به هیچ وجه بیثمر واقع نخواهد شد.
🔷 سهل و ممتنع نویسی متفاوت است از
چرت نویسی
در بیشتر نقدهایم فریاد زده ام که شاعران برای درک بیشتر مخاطبان باید سهل و ممتنع بنویسند، از کلمات کهن استفاده نکنند. زبان به روز داشته باشند.
لغتی که بین عامه ی مردم رواج دارد در شعر بیاورند
با کلمات قلمبه سلمبه و لغت نامه ای نمیشود
با مخاطب ارتباط گرفت اما و اما و اما…
این بدین معنی نیست که همه ی امور مربوط به شاعری را کنار گذاشته و شروع به چرت نویسی کنیم
اشعار سخیفی که فضای مجازی را پر کرده و حتی به آن نمیشود شعر گفت و بدبختانه کسانی که نویسندگان این نوع خزعبلات را احاطه کرده اند گاه با تشویق های بی جا و بستن لقب استاد به آنان تیشه بر ریشه ی ادبیات فارسی زده اند.
سادهنویسی و یا سهل و ممتنع نویسی خود یک ویژگی بارز فرمی و ساختاری است که بسیاری از شاعران از آن بهره میگیرند و بزرگ آن سعدی است اما این با سطحی نویسی متفاوت است یا سهل یا چرت نویسی مسئله این است.
(سهل و ممتنع) جلوهای از چگونه گفتن است.
سهل ممتنع، قطعهای شعر یا قطعهای نثر است که در نگاه نخستین، سهل و آسان به نظر میرسد و گمان میرود سرودن یا نوشتن همانند آن کاری است که بآسانی صورت میگیرد، اما در عمل روشن میشود که سرودن یا نوشتن همانند آن ممکن نیست. ویژگیهای سخن سهل ممتنع عبارتند از:
🔵 روانی و شیوایی که حاصل کاربرد واژهها و معانی هموار و آشنا و تعبیرهای معمول و متداول است؛
🔵 استواری و رسایی و دوری از ابهام؛
🔵 بیان معنی بسیار با الفاظ اندک (به تعبیرحافظ: «به لفظ اندک و معنی بسیار»). با چنین ویژگیهایی است که سخن، سهل، مینماید و تقلید از آن، ناممکن و بدینسان «سهل ممتنع» چهره مینماید و شعر و نثر موصوف بدین صفت را اثر هنری برجستهای میسازد که قابل تقلید نیست. جرج کالینگوود (فیلسوف تاریخ و فیلسوف هنر) نویسنده کتاب «اصول هنر» که از طرفداران نظریه «فرانمایی در هنر» بهشمار میآید برآنست که «هنر نه توصیف است، نه تقلید؛ بلکه گونهای کشف واقعیت (طبیعت) است؛ طبیعتی متفاوت با طبیعتی که دانشمندان دانشهای تجربی از آن سخن میگویند»
از این دیدگاه از آنجا که هنر گونهای کشف است و تقلید و توصیف را در آن راه نیست، از یکسو مثبت تقلیدناپذیری آن دسته از آثار ادبی است که در ادب فارسی از آنها به «سهل ممتنع» تعبیرمیشود و همین امر، نشانه اصالت و برجستگی هنری این آثار خواهد بود و از سوی دیگر، روشن میسازد که بزرگان ادب، جمله از این معنا آگاه بودهاند و در خلق آثار خود آنرا به عنوان اصلی اساسی پیش چشم داشتهاند.
………………………………………………….
📍 از منظر دیگر هم میشود به این قضیه نگاه کرد📍
………………………………………………….
🔷 سخت نویسی، پیچیده نویسی، مهمل نویسی، نوشته های دادائیسمی، چیستان نویسی
📎همه باهم قرق دارند📎
در نگاه اول وقتی دربارۀ دشوارنویسی صحبت میشود، ناخودآگاه همه یاد نثر بیهقی و کشفالاسرار و نوشتههای جامی میافتند؛ اما واقعیت این است که این نثرها واقعاً نثرهای سختی نیستند.
✔️آوانگاردیسم
آوانگارد بودن از نگاه یک فرد عادی، یک عمل بسیار ساده است؛ در صورتی که اصلاً اینطور نیست. یک هنرمند آوانگارد که میتواند داستاننویس، نقاش یاشاعر و… باشد، در اوج عجیبوغریب بودن، کارش بسیار پیچیده و سخت است. چون همیشه تنها چیزی که مهم است، همین است؛ یعنی اینکه دنبال نوآوری باشد و راههای جدید را امتحان کند. شاید اصلاً قرار نباشد سبک این نویسندهها یا شاعرها را دیگران دنبال کنند ولی جاده صاف کنی میشوند برای بقیه.
پیچیده نویسی در این سبک یکی از پرکاربردترینها دانش هاست، لذت کشفی که از این شعرها برای مخاطب حاصل میشود با هیچ چیز قابل قیاس نیست اما رازها و رمز هایی که این اشعار با خود دارند از یک الگویی منطقی تبعیت میکند و الگوریتمی دارد که مخاطب با عنایت بر آن اقدام به کشف رمز این شعر ها میکند.
مخاطب همان مخاطب باسوادی است که در بالا ذکر شد.
وقتی به تاریخ هنر نگاه میکنید، میبینید چقدرشاخههای هنری به هم نزدیک هستند. یعنی غیر ممکن است اگر بخواهید ادبیات را درک کنید، نقاشی نبینید یا اینکه سینما بدون تئاتر یا عکاسی اصلاً معنا ندارد.
پس قیاسی که گفتم مع الفارق است یعنی این.
نمیشود بین اشعاری با سبک پست مدرن و آوانگارد و مدرن و یا سهل و ممتنع های برخی بزرگان قیاس برقرار کرد که کدام خوب است کدام بد
هر نوشته ای که شعر باشد و بر اصول شاعرانه چیده شده باشد در هر دوی وجوه لذت بخش است و هیچ یک بر دیگری رجحان ندارد.
✔️ چیستان نویسی
برخی از نویسندگان پیچیده نویسی را با چیستان نویسی اشتباه میگیرند.
فکر میکنند هزارتویی ایجاد کردن درشعر که کسی از آن سر در نیاورد امتیازی است و خود را علامه و بقیه را بی سواد قلمداد میکنند.
شما خاقانی را که میخوانید باید با آن کلنجار بروید. چه دلیلی دارد که شعر اینقدر سخت ارتباط برقرار کند. واژگان باید در شعر هضم شوند. اگر هر واژهای در شعر ذوب شود، خوب است ولی اگر قرار باشد برای فهمیدن هر شعر کلنجار برویم که آن واژهی خاص یعنی چه و به چه چیزی اشاره دارد و تازه با رمز و اسطرلاب معنایش دریافته شود، آخر چه نیازی به این کارها هست؟ خواننده مگر مرض دارد این نوع شعرها را بخواند.
اما در مقابل آن فروغ هم ساده میگفت؛ «و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد» این خیلی ساده بهنظر میرسد ولی آیا در درونش هم ساده است؟
شوپنهاور میگوید «همهی هنرها باید به موسیقی برسند» چرا که فضایی را که موسیقی ایجاد میکند ما حس میکنیم.
شعرهای خوب شاملو همان شعرهایی است که ساده است.
احمدرضا احمدی میگوید
«بسیاری از این مدعیان پستمدرن بنداندازی فلانی بودند، تابلویشان را عوض کردند گذاشتند الیزابت!» حرف احمدرضا احمدی دقیقاً درست است. یعنی زیرساخت برخی از آنها پیشامدرن است اما در پوسته، از پستمدرن دم میزنند. در حالی که لازمهاش این نیست که پوستهات را نو کنی بلکه باید از درون نو شوی. یکجا گیر نمیآورید که فروغ فرخزاد گفته باشد من مدرن هستم اما تفکرش تفکری مدرن بود.
فرم را در ایران از اول غلط معنا کردهاند و این امر علت دارد و از ابتدا چون حکومتهایی در تاریخ مخالف فرم بودند آن را چیزی ضدمحتوا معنا کردند. در حالی که فرم یعنی شکل دادن به هر محتوا. بنابراین اثر هنری اگر فرم نداشته باشه، اصلاً هنر نیست. حافظ از این لحاظ مهم است که چیزی که میخواهد بگوید با بهترین فرم میگوید. کلمهای را نمیشود از ابیات حافظ تغییر داد
فرم یعنی هماهنگی عناصر با محتوا. فروغ فرم دارد، شاملو فرم دارد، اخوان فرم دارد. همه ماها از نیما این امر را یاد گرفتهایم. نیما فرم را برای ما آورد و معنی کرد. بزرگترین فرمالیست ما، حافظ است. فرم باید به حدی در شعر برسد که محتوا از بس معنا پیدا میکند، قابل معنا کردن نباشد.
✔️ اشعار دادائیسم
دادائیسم مکتبی پوچ گرا است که زاییده ناامیدی، اضطراب و هرج مرج در جنگ جهانی اول بود. این مکتب سایه ی کسانی است که به جاودانگی و پایداری هیچ چیز امید ندارند، در واقع مکتبی که با همه چیز مخالف است حتی خودش! دادا شورشی بر علیه هنر و اخلاق و اجتماع بود.
در اشعار مکتب دادائیسم کلمات زاییده این روش بودند که:
“برای نوشتنِ یک شعرِ دادائیستی روزنامه ای بردارید و چند پرنده *(یا قیچی) در کنارتان قرار دهید و از روزنامه مقالهای را انتخاب کنید که بلندیاش به اندازهی شعری باشد که میخواهید بنویسید مقاله را با قیچی جدا کنید سپس با دقت هر واژه از مقاله را ببرید و در کیفی بریزید و کیف را به آرامی تکان دهید، برش ها را یکی پس از دیگری تصادفی بیرون بیاورید و آن ها را به همان ترتیب یادداشت کنید این شعر شبیهِ شما خواهد بود و شما نویسندهای بینهایت اصیل و خاص با حساسیتی جذاب که عوام هنوز درکش نکردهاند خواهید بود…
شعار هنری مکتب دادائیسم “بی فکری مطلق و نابودی آفرینندگی است”، یک جورهایی عنصر تصادف در این جنبش نقش پررنگی دارد و تکنیک “فوتومونتاژ” توسط هنرمندان این مکتب ارائه شده است. دادائیسم یک نگرش بسیار افراطی است، تقریبا افراطی ترین نگرشی بوده با عقیده ای انکارگرایانه و نهلیسمی که حتی خودشان را نیز به تمسخر می گرفته است . هرچند این مکتب خیالی زودگذر بود و در سال ۱۹۲۰ تاسیس و در ۱۹۲۲ به طور ناگهانی پایان یافت اما بر جنبش های هنری بعد از خود تاثیری چشم گیر داشته به طوری که “سوررئال “ را دادائیسم تلطیف شده و رام شده می دانند.
✍️ در آخر باز یادآوری میکنم که هر ژانری از شعر البته شعر به معنای واقعی میتواند خوب باشد و مخاطب به سمت آن تمایل داشته باشد چه سهل و ممتنع و چه پیچیده نویسی.
این درک و شعور و سواد مخاطب است که
در فهم شعر حرف اول را میزند
یا حسین
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
📎 شعر سهل و شعر سطحی نوشته ی دکتر دادبه
📎 دكتر محمد رضا شفیعی كدكنی: "موسیقی شعر" انتشارات آگاه،
📎 دكتر ابولحسن نجفی: "در باره ی طبقه بندی وزن های شعر فارسی" مجله ی آشنایی با دانش، فروردین ١۳۵٩
📎 با بلبلان سرمست عشق، حاصل شب شعر اسفندماه سال ۱۳۶۳ در دانشگاه صنعتى اصفهان، به کوشش محمدعلى مشایخى، جهاد دانشگاهى دانشگاه صنعتى اصفهان، صفحه ۳۰
📎 فصلى از عاشقانهها، چاپ اول، انتشارات همراه، تهران ۱۳۶۹، صفحه ۱۳
📎 درى به خانه خورشید، چاپ اول، انتشارات سروش، تهران ۱۳۶۸