يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ سفر کرده شاعر اسماعیل پاسداریان
|
|
یه ستاره ای روشن شده توی آسمون زندگیم
زل میزنم به روی ماه تو دوباره زنده شده ایام بچگیم
|
|
|
|
|
دوباره برگشتم تا طلوع کنم برای تو
دوباره دیوونگیمو شروع کنم برای تو
دل به دنیا نمیدم که بی وفایی
|
|
|
|
|
به تویی که از همه سری یه چیزی میخوام بگم
بدجوری دوست دارم که حاضرم جونمو برات بدم
تو که از تعریف
|
|
|
|
|
من که به جز تو کس دیگه رو نمیخوام
برای دیدنت هر روز به در خونت میام
قدر و احساس تو را من خوب میدون
|
|
|
|
|
یه روزی با ناز و کرشمه اومدی به لب چشمه
مثل آهو تورو دیدم که بودی تشنه تشنه
توی جنگل سرسبز جلو راه
|
|
|
|
|
همه شب در این موقع آهنگ تورو میخونم
گفتی میری سفر منتظر بمون میام. میمونم
گذشته دهها بهار اما نیست
|
|
|
|
|
یه غمی توی چشماته که دلمو میسوزونه
تو هر حالی که باشه خودشو به تو میرسونه
کلی خواطر خواه داری اما
|
|
|
|
|
رفتی و جا گذاشتی تو خونه این شالت
هرگز از یادم نمیره روی صورتت اون خالت
مه گرفته کوچه دل هیچ چیزی
|
|
|
|
|
عطر بوی پیرهن تو مستی به من داده
خوشبختی که قهر بودش دستی به من داده
تو یعنی زیبایی تو لذت دنیایی
|
|
|
|
|
روزگارت رو با من بیهوده تلف نکن
عشق و محبت از من دیگه طلب نکن
روزگارت رو با من نگزرون و سهیم نکن
|
|
|
|
|
تو خالق هر قصه دل من بدون تو پر غصه
بوی پیراهنت به مشام من مثل عطر گل پسته
تو یعنی خوشبختی خواستنی
|
|
|
|
|
صبح که از خواب بیدار شدم دیدم که تو برگشته ای
چیزی عوض نشده برام تو واسم هنوز مثل گذشته ای
گفتی با
|
|
|
|
|
میون من و تو عزیز هزاران کوه و دره
واسه دیدنت عزیز دلم شده یه ذره
یه عمریه نازنین در انتظار حضورتم
|
|
|
|
|
جمعیتی دیدم به یک سویی میرفتن
همه هدیه هایی به دستی گرفتن
بعضیها شاد و دیگری به مشتاق
میگفتن کی م
|
|
|
|
|
منو به هر سویی کشوندی به دنبالت دویدم
وعده بیهوده دادی با تو به هیچی نرسیدم
تو شاد بودی ولی من غمگ
|
|
|
|
|
از وقتی که تو رفتی دنیا به کام ما نشد
این دل سرکش ما دیگه به رام ما نشد
تو بودی با حضور تو دنیا پر
|
|
|
|
|
خسته ام از این سکوت این شب
از اینکه نمیاد واژه ای بروی لب
خسته ام از راه بی گذر توی این طوفان
خست
|
|
|
|
|
تو گلی تک گل من تو باغچه مهر و وفا
فرشته کوچولوی من چقدر نازی بخدا
چراغ خونم شدی دوست دارم برات می
|
|
|
|
|
کم نشدی هنوز همون دریایی تو
همه جا با منی مثل یه رویایی تو
تو عشق پهناور ستایش هر پرستشی تو
ممنون
|
|
|
|
|
تو این احساس شیرینت کمی نصیب ما کن
تو این عشق پاکت یه شب حبیب ما کن
تو این روزگار بد تو بیا مهمون
|
|
|
|
|
قسم به حرکت کاروانها به ابرای آسمانها
به کویر و دریاها به رود و بیشه زارها
قسم به عیسای مسیحا به ز
|
|
|
|
|
بازم همون قهوه توی همون کافه
منتظرم بیایی باتو باشم دلم صافه
بازم لب ساحل باتو قدم زدن هستم مایل
|
|
|
|
|
بخواب ای دختر زیبا توی گهواره که من بیدارم
هر چند که از سکوت تو بدجوری من بیقرارم
لا لا لا لا ای
|
|
|
|
|
دو دست مهربونت دراز کن که برخیزم
سر بزارم رو شونه هات و اشک بریزم
تو از عشق منو امیدوار کن نازنین
|
|
|
|
|
منی که از وجود تو به اوج خوشی رسیدم
گفتم که غمهام تموم شد حالا که تورا دیدم
منی که اولین بار طمع ز
|
|
|
|
|
کسی رو نداشتم که بهش تکیه کنم
سر بزارم رو شونه هاش گریه کنم
کسی رو نداشتم که بهش اعتماد کنم
شبها
|
|
|
|
|
خودت از هر کسی بپرسی حال منو میدونه
اونقدر دیونتم که هر کی از چشمام میخونه
چه بگویم از حال و روزم
|
|
|
|
|
رخصت بده تا کمی پیش تو بشینم
یکبار دیگه روی ماه تورو من ببینم
رخصت بده تا کمی با تو صحبت بکنم
امر
|
|
|
|
|
از ترعه چشمت گذشتم هوایی شده ام من
با اینکه خیلی چام داشت اما راهی شده ام من
با قافله راهی شده ام
|
|
|
|
|
کجاست اون عشقی که در دلم بود
همیشه در دلم باعث مشکلم بود
کجاست اون عشقی که در سرم بود
همیشه تا غر
|
|
|
|
|
فکر میکرد دوستش نداشتم اما اشتباه میکرد
فکر میکرد تنهاش میزاشتم اما اشتباه میکرد
فکر میکرد عاشقش ن
|
|
|
|
|
دیر آمدی حالا دل واسه تو مرده
دیگه عمریه این دل غصه تو نخورده
دیر آمدی حالا رفته ای زیادم
یادت نی
|
|
|
|
|
استخاره کردم اون همین روزا بر میگرده
از دوری اون ای خدا این دل من چه پر درده
استخاره کردم اون هنوز
|
|
|
|
|
قسم به زلف موهات دلم برات تنگ شده
آسمون بارون نداره ابراش یه تیکه سنگ شده
قسم به روی ماه تو به چشم
|
|
|