پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ دلنامه شاعر هادی بیابانی
|
|
سجده گاه ساجدین پر اختر ست
جشن میلاد امام باقر ست
|
|
|
|
|
هنوزم تو گوشمه بانگ خوش دعای تو
پیچده توی خونه زمزمه ی صدای تو
|
|
|
|
|
آخر غم عباس تورا آب نموده
آن سینه ی پر درد توبی تاب نموده
|
|
|
|
|
در فصل زمستان بهاران شده است
|
|
|
|
|
کاش بودم یک کبوتر،سوی تو پر می زدم
یا سحر بر آستان غربتت سر می زدم
|
|
|
|
|
گفتم که ماه صفررو به آخر است
دیدم که باز شروع محرمی دیگ
|
|
|
|
|
قد خم سوغات از شام خراب أورده ام
اي لب تشنه كجايي جرعه أب أورده ام
|
|
|
|
|
پاهایی درخواب
صندلی چرخدار
برسجاد
|
|
|
|
|
شيداي حسينم
مبهوت رخ نوردوعينم
|
|
|
|
|
برگلوخنجربه جای آب شد
خون بر روی مه ارباب شد
چشم خیمه دید خون روی او
دیدسرخی لب و ابرو
|
|
|
|
|
لحظه ی جانبازی اکبر رسید
اشبه الناسی به پیغمبررسید
ناله ی خیمه واویلامی شود
نوبت سرباز
|
|
|
|
|
جاي أب خونابه بر حنجر شده
عنجه اي در كربلا بر بر شده
اونیازش آب بود تیرش زدید؟
تا که اش
|
|
|
|
|
دید عمو در هاله ی لشگر شده
بی زره و خود و بی خنجرشده
از دل خيمه جداگردیده است
اوبه چشم
|
|
|
|
|
خیمه ها توی کوچه برپا شده محرمه هیئتا غوغا شده دوباره پرچم سیاه به در شد واسه آقا دوبار
|
|
|
|
|
یکسال گذشت
چشم به راهم هنوز
|
|
|
|
|
دیدم به چشمم سوخته أن بال و پرت را
دست نوازش بر سر وچشم ترت را
|
|
|
|
|
مرغ دلم سوی حرم پر کشد
باده ی ناب تورا سر کشد
قبله ی چشم
|
|
|
|
|
من میدونم یه روز میای غصه هامون پر میگیره دستهای تواشکامونا ازچشمای تر میگیره م
|
|
|
|
|
یك نگاهی بر چشم از همان فاصله ی دور غنیمت با
|
|
|