جمعه ۲ آذر
سربازکوچک( تقديم به عبدالله بن حسن ع) شعری از هادی بیابانی
از دفتر دلنامه نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ۱۴:۴۳ شماره ثبت ۲۰۱۱۳
بازدید : ۵۳۶ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب هادی بیابانی
|
دید عمو در هاله ی لشگر شده
بی زره و خود و بی خنجرشده
از دل خيمه جداگردیده است
اوبه چشم خود خدارا دیده است؟
گفت عمه دست خود از من بگیر
این پر پرواز را از من نگیر
من به چشم دیدم عمو تنها شده
خنجری برسوی او بالا شده
میروم تا سدی بر خنجر شوم
پیش چشمان عمو پرپر شوم
میرودآغوش خود وا می کند
در دل لشگر غوغا می کند
دست او گردد سپرسوی عمو
تا نگیرد تیغ ابجرروی او
دست عبدالله زپیکر شد جدا
محشری پیش عمویش شدبه پا
حرمله تیر سه شعبه بازکرد
سینه اش را با تیر دمسازکرد
تیردوخته پیکرسرباز را
بازکرده او پر پرواز را
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.