پنجشنبه ۴ بهمن
اشعار دفتر شعرِ مهتاب عشق شاعر دکتر علیرضا قنبرپور
|
|
در چشم تو من سایه ی تنها نیستم
من کوچک و بیهوده و بیجا نیستم
تو باطن دنیای مرا می دانی
آنچه همه
|
|
|
|
|
سحر سر زند روزها سوی تو
جهان ساکن از چرخش موی تو
فضای دلم مملو از فکر عشق
به هر غمزه و رقص ابر
|
|
|
|
|
چه تصادفیست امشب تو کنار من نشستی
تو برای دیدن من ز همه جهان گسستی
دل من دچار غربت ز نبودن حضورت
|
|
|
|
|
درگیری هر روزه کمتر نمی شود
کرونا هم رود اوضاع بهتر نمی شود
قتل و تجاوز همه جا همچنان هست
ماشین
|
|
|
|
|
از دیدن روی ماه تو خجسته هستم
با هر قدمت قلب و دلم باخته هستم
من دلزده از مَرِّگی عالم خویشم
|
|
|
|
|
بوم نقاشی به پا کردم کشیدم با قلم
نقش یک کلبه درون جنگلی در صبحدم
حوضکی فیروزه ای را نقش کردم
|
|
|
|
|
تو را میخواهم از جانم از آن قعر اتمهایم
تو را من دوست می دارم بکن قدری مدارایم
|
|
|
|
|
تنیدی چون رگ نوری بر این دنیای تاریکم
زدی موسیقی تازه بر این قلب کلاسیکم
جهانی گشته بود سرشار از
|
|
|
|
|
چه اقیانوس پر مهریست در چشمان زیبایت
چه امواج دل انگیزیست در فصل قدمهایت
جهانی گشته طوفانی در آ
|
|
|
|
|
این شعر برگرفته از داستان «آخرین برگ» اثر ویلیام سیدنی پورتر ( ا. هنری) است که در قالب مثنوی سروده ش
|
|
|
|
|
بر جان من افتاده است اين عشق آتشبار تو
چون شعله مي سوزد پر پروانه ي پرگار تو
در خود نمي گنجم اگر ب
|
|
|
|
|
چرا دنياي من پر گشته از افكار نا معلوم
بنرهاي بزرگ زندگي بي عشق تو محكوم
تمام شعر هاي من كلام وصف
|
|
|