يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ چکامه شاعر حافظ دستواره
|
|
به دلارام بگویید دلم آرام شکست
|
|
|
|
|
ز قلم خون بچکد شعر تری در سر نیست
|
|
|
|
|
ماه تابان جهانم به گلستان سمنی
|
|
|
|
|
بی تو دلم غمگین بود خاطر حزین است
|
|
|
|
|
عاشقی در راه مسجد بوسه بر معشوق زد
|
|
|
|
|
سودای هم نشینی چشمم به خواب دیدست
حال ستاره دیدم تا بخت خود سعیدست
|
|
|
|
|
ای ساحل هر قایق دل های شکسته
|
|
|
|
|
دختری زیبا صفت دریا بُوَد
مکر او اندازه ی دنیا بُوَد
|
|
|
|
|
دیده چون بر هم نهی رویای خیسم آب شد
|
|
|
|
|
بی قرارم بی قرارم روزگارا خسته ام
|
|
|
|
|
مرا به خلسه می برد حضور سبز بودنت
دوباره واژه ها شده ترنم سرودنت
|
|
|
|
|
برکه ماهی دل را ماهتابی ای نگار
ماهی دل خوش بود با ماه آبی ای نگار
ماه من ماه زمین چشمک پرانی
|
|
|
|
|
لبت چون باده نابی بسی سکر و خمار آرد
که از جمشید وجام او روایت بی شمار آرد
|
|
|
|
|
تو ای خوانای هر دیده نگاهم را نمی خوانی
نگویم راز در پرده شود در چشمم اکرانی
|
|
|
|
|
می روم از کوی تن در کوی جانان می روم
تا مراد خود بیابم فارغ از جان می روم
|
|
|
|
|
مهر من نسبت به ماهم بارها اثبات شد
وصل او در راه عشقم غایت غایات شد
من که از حسن دهانت طعنه بر
|
|
|
|
|
به جام چشم مست خود بکردی آرزومندم
چو مستان خراباتی به جامت عهد می بندم
هوای با تو بودن چون بخا
|
|
|
|
|
بیا از عشق حرفی زن درین بازار عقلانی
بود امید تاثیری بر این دل های سیمانی
گسل های کویر دل به لطف ع
|
|
|