جمعه ۳۰ آذر
اشعار دفتر شعرِ کوتاه نوشته ها شاعر علی دولتی
|
|
هر جور حساب می کنم
نباید اینقدر زود پیر می شدیم.
به گمانم این روزها
کسی بر لب این جوی نشسته است
|
|
|
|
|
خوب یادم هست
مادر بزرگ که دستهایم را رها می کرد
از آخری
|
|
|
|
|
تو که نیستی
پیام آور آیه های دلتنگی می شوم
.....
|
|
|
|
|
تو که پلک می زنی
حفره ای در باورم
دهان می گشاید
|
|
|
|
|
تمام پرندگان
دارند کوچ می کنند
|
|
|
|
|
سالهاست
رد پای عدالت
گم شده است
در شن زار جهل.
|
|
|
|
|
باور کن
در نگاهی که روا نمی داری
لالایی اره ای است که ...
|
|
|
|
|
دلتنگ ابرهای رفته بود
دلتنگ ابرهای نیامده بود
کویر تنها....
|
|
|
|
|
داس سرخوش،
بازگشت،
به آخرین نوازش گیسوان طلایی گندم زار.
قطره ای غلطید
از چشم مترسک غمگین،
بر
|
|
|
|
|
تاریکی نبودنت را می شناسم
|
|
|
|
|
در غیاب تو
تمام رویاهای زمین....
|
|
|
|
|
افسرده شده دو ماهی چشمانت
|
|
|
|
|
شبنم نگاه تو، سبزه خیال من
|
|
|
|
|
گهواره دلتنگی ام
تکان می خورد ....
|
|
|
|
|
دل اهل گفتگو بود دنبال یک توافق
رسم
نگاهت
اما
تحریم
پشت
تحریم
|
|
|
|
|
جادویم کردند.
هزار ضحاک
بر گرده ام
رویید.
مغزم فرار کرد
و مارهای گرسنه
بلعیدند
پاره های دلم
|
|
|
|
|
فقط
"بهار را قسمت کرده اند
ربع بهار ونیم بهار".
آسوده باش شاعر
هنوز هم
تمام پاییزاز آن توست
|
|
|
|
|
رفته ای
اما
ردپای تو را
بر آن برف نباریده
هیچ آفتابی
آب نخواهد کرد ....
علی دولتی
|
|
|
|
|
از هوای آلوده خیابانها
به اخبار پناه می برم
آن جا
آسمان شهرم
همیشه آبی است!
|
|
|
|
|
حال لحظه ها بد است
در تب نبودنت
دستمال طاقت مرا
کسی ندیده است؟
علی دولتی/ اردیبهشت 94
|
|
|
|
|
پدرم
پیامبری بود
و عرقهای پیشانی اش
معجزه ای
که براورده می کرد
هر آرزویی را
علی دولتی /
|
|
|
|
|
چه کوفتگیهایی دارد
ضربهی سنگهای اندوه
که
هر غروب جمعه
رها میشوند
در سراشیبی درهی دلتنگی
ب
|
|
|
|
|
تنهایی مدرن
آنوقت ها
سکوت
زبان تنهایی بود
"سرشار از ناگفته ها".
چیزی شبیه یک زبان مادری
|
|
|
|
|
چند شعر کوتاه:
1
رهایی نه
یک پنجره شکیبایی آرزو کن
برای این پرنده
که بی تابانه آواز می خواند
|
|
|
|
|
خشکسالی کار خود را کرد:
سبزه ها دلتنگ باران اند
آرزوها روی دستم ماند
|
|
|