جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ وزن بودن شاعر صغری اسلامی اصل(افسانه اسلامی)
|
|
می رسد روزی که ویروسی دگر در کار نیست
هم خرافات و جهالت در تو ریشه دار نیست
|
|
|
|
|
نمی دانم
در فرا زمین
و فرا زمان
چگونه
|
|
|
|
|
شهر
رشت
«شهر من شهر بهاران شهر رشت
شهر جنگل شهر خوبان شهر رشت
آسمانش ابرهای رنگ ر
|
|
|
|
|
بی تو تمام خاطره ها تار می شود
سقف زمان به لحظه ام آوار می شود
|
|
|
|
|
هرصبح
در من متولد می شود
زنی که
باردار است
حادثه ی دیروز را
..................................
|
|
|
|
|
پروانه ام
که درتناسخ پیله ای
مرگ را پرواز دادم
|
|
|
|
|
می نشیند ناله تلخ درخت
بر دل سخت تبر
|
|
|
|
|
رنگها را می شناسم خوب من
رنگ قرمز رنگ خون
عشق و احساس و جنون
رنگ خشم و رنگ جنگ
رنگ لاله
|
|
|
|
|
به بیراهه می رود
جاده انتظار من
در هجوم باد پاییزی
|
|
|
|
|
عطر حضورت را به امواج بسپار
تا بادها
داستان راهی شدن خاک را
اقیانوس به اقیانوس
|
|
|
|
|
کوبه های بی رمق قلبم را
به ثانیه ها می سپارم
لحظه لحظه ام را
چونان مرغی
|
|
|
|
|
شاخه های نه چندان خشک دستانم را
بر ساقه های تر حضورش
پیوند می زنم
|
|
|