يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ کلبه تنهایی شاعر وحید دهقان(بی صدا)
|
|
خواهم از تو نویسم تویی که
ناجی لحظه های دلواپسی و
شکوه لحظه های خاکستری ام هستی
که قامتت
|
|
|
|
|
من از هجوم تلخ تنهایی
به ابرها پناه میبرم
|
|
|
|
|
گوش کنید نغمه سرایی جغد شب را
او ندا میدهد به آشوبی در راه
پر و بالش را گشوده
|
|
|
|
|
عید آمد و رخسار دلبر هویدا می شود
قدوم سبز بهار، دگر بار پیدا می شود
مژده دهید عطر نجابت و بوی
|
|
|
|
|
باز هم یه حس خوب و دلنشین
بازهم یه رویای خیس و بارونی
قسمت شده امروز غرق لبخند شوم
|
|
|
|
|
روح من ای سرچشمه غرور من
لحظه ای بیاسای در حضور من
من زحکم دوست اسیر و خموشم
مرا آرامشی ده
|
|
|
|
|
سال جدید در راهست و بهار خزان گشته
سال به سال دلها اسیر
|
|
|
|
|
گرچه از آسمان دوریم و بالا مینگریم
گرچه وسعت دلمان به بلندای یلداست
|
|
|
|
|
شادترین لحظه های دیدارمان را مرور میکنم
به دفتر خاطرات ایامی که گذشت رجوع میکنم
|
|
|
|
|
ای ناجی خوش سیرت، انتظار تا به کی؟
ای سرچش
|
|
|
|
|
روزی بر لبخند گل اشکی رخ کشید
برلبان گل خط بطلان کشید
ماورای گل سوی بوستان قد علم کرد
|
|
|
|
|
مادرم ، مادرم ، مادرم
ای نهایت عشق و نور خدا
ای دامنت معطر به بوی فرشته ها
(تقد
|
|
|
|
|
امشب دعوتی به مهمانی دلم
با دو فنجان قهوه تلخ و دو جام شراب
میخواهم تمام مستی ام را به پایت ری
|
|
|
|
|
سرد تر ازهمیشه باسکوت غازهای وحشی
به سوی افقی پابرجا خیره میشوم
در این غروب دلتنگی بغض نگاهم ر
|
|
|