صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی
|
بهمن بیدقی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | مهندس عمران |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه |
امتیاز : | ۹۳۷۱ |
تا کنون 320 کاربر 1379 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
خوابم ،
مرهونِ همه بیداری ات بود
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۸۳۴ در تاریخ ۲ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
منم که قافله رُو باختم
تو که قافله سالاری
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۸۱۵ در تاریخ ۳ روز پیش
نظرات: ۱۸
|
|
چتر برداشته ای !
مگر این اشکِ چو بارانِ من امشب ،
خیابان دارد ؟
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۷۹۰ در تاریخ ۴ روز پیش
نظرات: ۱۲
|
|
درون سینه دارم ،
درحالِ طپش ،
گنه آلوده چون خود ،
سیبِ سرخی
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۷۶۸ در تاریخ ۵ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
شاپرک درآسمانها جاش بود
او جدا از اینهمه اوباش بود
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۷۳۹ در تاریخ ۶ روز پیش
نظرات: ۱۰
مجموع ۱۵۳۰ پست فعال در ۳۰۶ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی
|
|
بوی عطر دوستش گفت : حالا با خودت چندچندی ؟ جواب شنید : فکر میکنم چهل ، شصت دوستش گفت : یعنی چی چهل شصت ؟ جواب شنید : مگه گناهامو نمیگی ؟ چهل جسمم ، شصت روحم دوستش
|
|
يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶
نظرات: ۸
|
|
تمثیل وار شهری بود زیبا و پُربرکت که حاکمی داشت دادگستر و مهربان که هیچکس جز خوبی و مهر از او ندیده بود. تمامیِ دوستان وخادمانش نیز پسندیده و نیک سرشت بودند . خلاصه دستگاه حکومت
|
|
يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۰۶:۴۷
نظرات: ۱۲
|
|
بهشت من مکرر به بهشت زهرا رفته ام ولی تاکنون درماجراهای آن آرامکده دقت نکرده بودم . چند وقت پیش، از درب قدیم، سمت کهریزک وارد شدم و دیدم : قطعات از آنجا شماره گذاری شده است .
|
|
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۴۹
نظرات: ۵
|
|
بزرگوارانه بنده خدایی را گفتند : چرا شما وقتی خبردارمی شوید که مردم ، پشت سرِشما تهمت میزنند وغیبت میکنند وحتی میشنوید که در حضورتان از تهمت و توهین به شما دریغ و مضایقه نمی کنند
|
|
پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۴۶
نظرات: ۴
|
|
غول (داستان کوتاه سورئال) در دشتی دَرَندشت ، یک زن شوهرِثروتمند درحالِ سیاحت بودند . نسبت به واکاویِ رموزِخلقت ، کنجکاوی میکردند . ثروت آنها علاوه بر مکنت ،
|
|
چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲
نظرات: ۸
مجموع ۱۴۸ پست فعال در ۳۰ صفحه |