صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی
|
بهمن بیدقی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | مهندس عمران |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه |
امتیاز : | ۹۸۱۴ |
تا کنون 331 کاربر 1425 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
ازمن ز روح پرسید
گفتم انرژی ایست که ،
چهار دست و پا نداره
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۹۷ در تاریخ دیروز
نظرات: ۸
|
|
توچقدر بی چشم و روویی مثل گربه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۶۸ در تاریخ ۲ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
حرکت میکرد تصویر
درتابلوی ، زیبای آکواریوم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۴۶ در تاریخ ۳ روز پیش
نظرات: ۲۶
|
|
آیا میمانَد ، برسر حرفش پَری ؟ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۲۵ در تاریخ ۴ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
کارم ز نوه نبیره گذشته
ندیده ای زبین آنهمه هزاره های ،
بیشمارم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۷۹۹ در تاریخ ۵ روز پیش
نظرات: ۱۰
مجموع ۱۵۷۳ پست فعال در ۳۱۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی
|
|
صورت ها و معانی ( داستان کوتاه به سبک سورئال ) سال ۲۲۰۰ میلادی است یعنی صد وهشتاد سال بعد از امروز ما . سفینه ای فضایی ، شب هنگام بر زمین می نشیند و چهار ن
|
|
دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۲۸
نظرات: ۱۰
|
|
هدف سیراب شدنست یا تشنگی؟ خواستم عزاداری کنم حالم خوب شود ، حال و روزم بدتر شد . خواستم تشنگی ام به جرعه ای معرفت سیراب گردد بگونه ای تشنه تر شدم که انگار صاحبِ
|
|
جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۱۷
نظرات: ۰
|
|
وجدان درد چشمها، لبها و صورتِ نگران و مضطرب و بی لبخندش ، دردِ قلبش را نمایان میساخت . اندام سست و بی رمقش، وزن سنگین پشیمانی سختی را برخود حس میکرد . سرمای نهانی، لرزه ای ر
|
|
شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۲:۴۱
نظرات: ۰
|
|
بحر طویل بنده ی خوب خدا گفته شد یک بنده ی خوب خدا کیست؟ نوشتم : بنده ی خوب خدا اوست که پُرباشد ازآنچه، خداوند بپسندد : پُر ذکرِخدا وُ رضایت به رضا وُ
|
|
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۴۶
نظرات: ۷
|
|
ساغر داستان ساغر را درحالی مینویسم که تنها چهار روز از سال ۱۳۸۳ هجری شمسی میگذرد. دلم غمزده از نیرنگ و ریای دشمنان دوست نماست و چشمم بارها و بارها ه
|
|
سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۱
نظرات: ۰
مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۳۰ صفحه |