دوشنبه ۳ دی
كنار تنهاىى..... شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۵۵ شماره ثبت ۹۹۴۰۰
بازدید : ۲۰۲ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
کنار تنهایی
قدم زدم آن روز
میان شاخساران پرنده ای پر زد
صدای آشنایی ز دور دست امد
به زیر نارون پیر
گذشتم آرام
مشامم پر شد
زعطر سوسن ها
وجاده ی روستا
پراز پیچ و خم بود!
کلاف سایه بید
به روی جاده میلرزید
کنار هر کشتزار
مترسکی در رقص؛
و رود که جاری بود
وبوی خاک
مرا طلب می کرد
که گوشه ای تنها
ز قیرو قال ها دور
به عافیت یک گل
به تراوات یک شبنم
به بیشه ای مرموز
به قلوه سنگ های تخت
فرو روم در اندیشه
وپرشوم
ازتصویر برگی
بر آب..؟
با تشکر
دانیال فریادی
با نظرات و نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام دوست گرامی ممنون از لطف شما درپناه حق : از2: | |
|
سلام بانو ی گرامی ممنون از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و سرشار از احساس بود