روزي كه بر ما آمدي چون درّ و ياقوت آمدي
روزي كه آمد آن ندا بر ما كه مولود آمدي
آن نور زيباي خدا بر سفره ي ما آمدي
خوش آمدي اي نور ما سالي كه بر ما آمدي
آمد مرا آن مائده چون با نوازش آمدي
درد تو را نوري دگر از صيحه ي جان آمدي
خوش بوترين گل در دمن با صبح اطهر آمدي
حالا كنون با عطر تو دستت عنب ريح آمدي
با تو تماما ثروتم گنجانه بر ما آمدي
حامي شده بر من كنون رنجانه بر ما آمدي
بر من روا رويت مدار كز نور دل جان آمدي
آب حيات من تويي سيلابه بر جان آمدي
نور از نهان جان من بر من چو مشكي آمدي
بويم تورا اي ساغرم بر تو كه سازم آمدي
اي ربع و ركن من صفا سجده بر او وا آمدي
بعد از خدا و قبله اش چون ناقه بر ما آمدي
صور قيامم ميزنند آن صبح ز خورشيد آمدي
برپا به پاي تو نماز سجاده مهشيد آمدي
ماه مرا بنگر نما بر ما چو كوري آمدي
درب از سما بگشا دلي چون روي حوري آمدي
تو آمدي بر من صفا نامه امانت آمدي
بر ما چو از محفل نما دار صداقت آمدي
من جان به تو قربان كنم چون گنج بر ما آمدي
نام تو از دل سركنم چون درّي بر ما آمدي
با من بخوان نغمه ز دل چون چامه بر ما آمدي
والشمس و لايق من منم چون جامه بر ما آمدي
سلطان و مير اين جهان بر محفلم خوش آمدي
ميري اميرت من منم چون جام بر دوش آمدي
بر آمده خورشيد جان چون صبحي بر ما آمدي
ليكن ز اقمار جهان چون لَيلي بر ما آمدي
صبح و طلوع سركشش بر ماه نو دل آمدي
شعله به هيمه دردلش چون نوري بر دل آمدي
#امیرعباس_معینی
#بیت_الاسرار
شورانگیز و زیبا بود