سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 23 اسفند 1403
    14 رمضان 1446
      Thursday 13 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        پنجشنبه ۲۳ اسفند

        مثنوی گرگنامه ( فصل نهم )

        شعری از

        امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        از دفتر بیت الاسرار نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۱:۵۳ شماره ثبت ۱۳۵۵۴۷
          بازدید : ۸۰   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        سر گذشت و به سرا حکمت گرگان بشدست
        پیر فرزانه که عقلی به هم عقلان  بشدست
         
        حکمت این کرد که زین پس گرکش نام نهید
        او دگر میش نباید که به خون جام دهید 
         
        بره ی پاک نهاد و دل معصومه ی شهر 
        گرگی از البسه ی میش چو معشوقه ی دهر
         
        میشک این پس به سر گله برفت آدمیان 
        همه کرد گله به بزم روبه علف برزخیان
         
        رمه را راس همه خود به سر قتل برهان 
        همه گرگان درنده که به گله همه را تن بدران
         
        گله تار و همه پود و دگرش زنده نماند 
        سگ چوپان بشده بازی گرگان و دگر بنده نماند 
         
        به طرف باد و تقاص و گنه قتل همان آدمیان
        که چنین کینه ی گرگان بشد آوار همان آدمیان
         

        شیر گرگ خورده ی دهر و دگرش زاده ی میش 
        دد منشکاره ی کهف و دگرش باده ی نیش 
         
        سِّرِ اسرار اله و کرم و هیبت هو کن فیکون 
        وادی امن و دگر وحش و همه دایره گون 
         
        صحبت از مهر و دگر خشم و جگر پاره ی خون 
        شادی و هلهله ی گرگ ستمکرده ی دربار جنون
         
        من کجا مهلکه دربار بدیدم که شده فارق دهر 
        تو که اکنون بشدی مادر و او قاتل دهر 
         
        سِّر که از نهرِ روان رو به همه درس جنون 
        تو کنون برگه بزن برکه نمه فرق جنون

        ادامه دارد....
        امیرعباس معینی ( بیت الاسرار )
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ۱۷:۲۰
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست
        مثنوی نباید روان و ساده تر باشد ؟ خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ۰۸:۳۴
        درود بر شما جناب معینی گرامی خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ۰۸:۳۸
        درودها نثارتان خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ۰۹:۲۶
        سلام وعرض ادب
        هزاران
        درود برشما
        زیباوبامعنی سرودی بود
        شاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک
        فرامرز عبداله پور
        پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ۱۶:۵۵
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        یاسر قادری
        جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۰۲
        درود بر شما جناب معینی
        مرحبا
        دستمریزاد خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2