سه شنبه ۲۳ بهمن
|
آخرین اشعار ناب مهرداد عزیزیان
|
به سرم گفت و گوییست، همه شب با خیالت
و جهانی بداند ، نکُنم ترکِ عادت
شه ِ شطرنجِ ذهنم، به رخی چون تو قرص است
نشوم ماتِ هر فکر،چو کُنی من حمایت
نخورد قلبِ پاکم،ز کسی جز تو روزی
که تویی کسب و کارِ، دلِ من بی شکایت
نفسم گشته سرشار ،ز هوایی که دادی
و دو چشمم نبیند ،به جهان جز تو آیت
چو به دستم شفایی،بنویسم دو خطی
چو به پایم توانی،برسم امن و راحت
به سخن حاجتی نیست،چو سراغت نگیرد
قلمم این روش را،کُند هر دم رعایت
تو ببین جز ثنایت،به زبان نغمه ای نیست
و به گوشم سپردم،شِنَوَد از تو صحبت
چو حواسش شود پرت ،ز حدیثی که گویی
بِرَهانش از این خبط ،به عنایت به فرصت
دریاب" بی تخلص"، که چُنین گشته مفتون
و اِبائی ندارد، رَوَد این ره به غایت
به مسیری که جویم،ثمرت ،رهنما باش
چو شهابی بِماند،به سرم این هدایت
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم سرکار خانم آهنگران🌺 | |
|
سپاسگزارم جناب فاضلی نژاد🌺🌺 | |
|
بزرگوارید جناب ابراهیمیان🌺🌺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید