جمعه ۲ آذر
خط سوم شعری از علیرضا عالمی
از دفتر خط سوّم نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۰۶ شماره ثبت ۹۸۹۱۵
بازدید : ۱۰۶ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
من کیستم کی ام با زخم ها دیرین
من نه شادم نه حتی غمگین
سرگردانم بین بودن و نبودن
کوچه هایم پُر بن بستو حس نبودن
من نه امیدیست در وجودم نه میدانم اهله کجا هستم
من از یه شهر غریبم حتی با خودم غریب هستم
آسمانم ابری و بارانی روزگارم دلخسته
اما هنوز سبزکی ته نگاهم نشسته
من همان پرستو که آرزوی پرواز بود در وجودم
اما افسوس بالم شکسته نیست دیگر رویای در وجودم
من خسته از وجودم از سوز و درد خون باریدم
ببین در جوانی پیر گشتم من در این شهر مهری ندیدم
من کیسم چه کسی هستم حاضر از عالم هستی
پس چرا با این دنیا غریبم من نه از عالم پستی
من نه از حورم و نه غیبم من اسیر این دنیای مستی
سرابی پیش رویم اما در کویر نیستم
من نه خوابم نه بیدار کجا این قصه هستم
من با این مردم غریبم واژه زندگی برایم در تاریکی
من قربانی این روزگار بد یوم که در وجودش نیست هیچ درکی
من نه پلیدم نه پاکم عیب ها نقش بستن به وجودم
من با زخم زبان ها چه گویم که زخم ها زده بر وجودم
به راستی من کی ام چه کسی باید میبودم
من نشسته ام سرگردان مانده ام چه کنم من چه بودم
من پرنده ای با بال های شکسته روی رویاهایش نشسته
عاشقم اما عشقی ندیدم این روزها عشق را یابی در کوچه های بسته
من نه بهارم نه زمستان من نه پیرم نه جوانم
با درد های غریب در سینه ام،باز بخوانم
من کیستم خشم پنهانه کپر
رها از خویشم دلخوش به چَپَر
یا صدای بی صدایی مزرعه خشکیده
من کیستم در این برهوت تفدیده
کیستم که سوختم، سوختم تا عمق خیابان
شب هایم بارانی بی ستاره اما نه آبادم نه ویران
خواب دیدم در شبی بخواب رفتم
خواب دیدم که بیهوده مستم
مستمو در این مستی پیر شدم
مستمو در این گمراهی دود شدم
زندگی برایم شبیه رویای که داشتم نبود
من کیستم که بید شدمو لرزیدم ولی سرمایی نبود
آری کیستم کی ام که سوختم در سراب خویش
نه کویرم نه جنگل سراب حقیقت چشمان خویش
من دود شدم در رویا، خشمی عمیقی در چشم هایم
دهان گاندوان روبه رویم مرثیه خوانم برای زندگیو روزهایم
آری این منم که که اینگونه تلخ میخوشکم و میمیرم
خورشید سوزان برسرم نفس های آخرم
شاید ابرکی رد شود از روی سرم
شاید آسمان بخواند برای من که بیقرارم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته غمگین و زیباست